myopia

/maɪˈoʊpɪə//maɪˈəʊpɪə/

معنی: نزدیک بینی، کوتاه نظری
معانی دیگر: (چشم پزشکی) نزدیک بینی، طب نزدیک بینی

جمله های نمونه

1. The child with high myopia is also at risk of further visual deterioration from muscular haemorrhage or retinal detachment.
[ترجمه گوگل]کودک مبتلا به نزدیک بینی بالا همچنین در معرض خطر وخامت بیشتر بینایی ناشی از خونریزی عضلانی یا جداشدگی شبکیه است
[ترجمه ترگمان]کودک با بینی بالا نیز در خطر نابودی بیشتر بصری ناشی از خونریزی ماهیچه ای یا جداسازی شبکیه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whether human myopia can be arrested or reversed is the subject of some debate in ophthalmology.
[ترجمه گوگل]اینکه نزدیک‌بینی انسان می‌تواند متوقف شود یا معکوس شود، موضوع بحث‌هایی در چشم پزشکی است
[ترجمه ترگمان]این که آیا دور بینی فرد می تواند دستگیر شود یا برعکس، موضوع برخی مباحثات در ophthalmology است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She kept hitting my forehead, and penumbra replaced myopia, and my arms fell away, no longer offering interference.
[ترجمه گوگل]او مدام به پیشانی من ضربه می زد و نیم سایه جایگزین نزدیک بینی شد و بازوهایم از بین رفتند و دیگر دخالتی نداشتند
[ترجمه ترگمان]او به پیشانیم خورد، penumbra را به من نشان داد، و بازوانم از myopia افتاد، و دیگر توجهی به دخالت کردن نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tom Peters, finding such myopia hard to believe, attacked the attackers in an Open Letter to Congress.
[ترجمه گوگل]تام پیترز که باورش چنین نزدیک بینی سختی بود، در نامه ای سرگشاده به کنگره به مهاجمان حمله کرد
[ترجمه ترگمان]تام پیترز، که چنین myopia را دشوار یافته بود، به مهاجمان در نامه ای سرگشاده به کنگره حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the myopia is of high degree the vision may not be normal even with glasses.
[ترجمه گوگل]اگر نزدیک بینی درجه بالایی داشته باشد، بینایی ممکن است حتی با عینک نیز طبیعی نباشد
[ترجمه ترگمان]اگر the دارای درجه بالایی باشد ممکن است حتی با عینک هم معمولی نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The patriarchal principle surrendered class solidarity to myopia and minimalism.
[ترجمه گوگل]اصل مردسالارانه همبستگی طبقاتی را به نزدیک بینی و مینیمالیسم تسلیم کرد
[ترجمه ترگمان]اصل پدرسالارانه، اتحاد طبقاتی را به myopia و مینیمالیسم واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It appears that literacy causes myopia.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که سواد باعث نزدیک بینی می شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که میزان سواد causes
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus, a certain historical myopia is required to substantiate territorial claims.
[ترجمه گوگل]بنابراین، یک نزدیک بینی تاریخی خاص برای اثبات ادعاهای سرزمینی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک دور بینی تاریخی خاص برای اثبات ادعاهای ارضی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To analyze the relationship between adolescent myopia and cervical spondylopathy .
[ترجمه گوگل]هدف: تحلیل رابطه بین نزدیک بینی نوجوانان و اسپوندیلوپاتی گردنی
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل رابطه بین myopia و گردن رحم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is where of art of forehand of laser myopia correct more authoritative?
[ترجمه گوگل]آیا جایی که از هنر پیشروی نزدیک بینی لیزری صحیح است معتبرتر است؟
[ترجمه ترگمان]آیا از هنر of لیزری قدرت authoritative بیشتری برخوردار است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is laser surgery eradicative in spend myopia? Have sequela?
[ترجمه گوگل]آیا جراحی لیزر در نزدیک بینی صرفاً ریشه کن می شود؟ عواقبی دارد؟
[ترجمه ترگمان]جراحی لیزر مربوط به myopia میشه؟ به وجود آمده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What be after all bring about myopia?
[ترجمه گوگل]بالاخره چه چیزی باعث نزدیک بینی می شود؟
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه about چی شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To high myopia patients, the poet surgical hyperopia regressed more slowly with age.
[ترجمه گوگل]برای بیماران نزدیک بینی بالا، شاعر دوربینی با افزایش سن کندتر پسرفت می کرد
[ترجمه ترگمان]برای بیماران دارای بینی بالا، hyperopia جراحی به کندی با گذشت زمان پسرفت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cancellation of the popular show was a result of managerial myopia.
[ترجمه گوگل]لغو نمایش پرمخاطب نتیجه نزدیک بینی مدیریتی بود
[ترجمه ترگمان]لغو این نمایش محبوب، حاصل of مدیریتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ophthalmic surgeons are now performing laser surgery to correct myopia.
[ترجمه گوگل]جراحان چشم در حال حاضر در حال انجام جراحی لیزری برای اصلاح نزدیک بینی هستند
[ترجمه ترگمان]جراحان ophthalmic اکنون در حال انجام عمل لیزر برای تمیز کردن بینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نزدیک بینی (اسم)
myopia, short sight

کوتاه نظری (اسم)
myopia, short sight

انگلیسی به انگلیسی

• nearsightedness, condition of the eyes in which objects that are far away cannot be seen clearly (ophthalmology); lack of insight and forethought
myopia is the inability to see clearly things which are far away from you; a formal word.

پیشنهاد کاربران

short - sightedness= near - sightedness= myopia= a condition in which someone cannot clearly see things that are far away
نزدیک بینی یعنی قادر به دیدن واضح اشیاء در فاصله نزدیک بوده و برای دیدن اشیاء در فواصل دور نیاز به عینک داشته باشیم، در نسخه دکتر علامت شماره عینک منفی است ( مثلا 2. 5 - ) و نوع عدسی تصححیح آن مقعر است ( در مرکز نازک و در کناره ها ضخیم ) . برای سنجش بینایی از این نوع، استفاده از تابلوهای به نامsnellen ( مخلوطی از حروف انگلیسی در هر ردیف و به نام مبتکر هلندی سال1860 میلادی آن ) و یا E - Chart ( فقط ردیف هائی از حرف E ) و تشخیص حروف در ردیف هایی که اندازه آنها در هر ردیف کوچکتر شده معمول می باشد. به صورت استاندارد در فاصله 20 فوتی ( حدودا 6 متر ) اگر قادر به خواندن کامل حروف تمام ردیف ها باشیم سلامت وضوح بینائی ( Vision Sharpness ) به صورت 20/20 گزارش می شود. در این روش، گزارش مثلا 20/200 به معنای ضعف بینائی در دوربینی و معنای آن این است که فرد در فاصله 20 فوتی ردیف هائی را دیده که چشم سالم در 200 فوتی می دیده است.
...
[مشاهده متن کامل]

۱. نزدیک بینی ۲. کوته بینی. کوته نظری. فقدان چشم بصیرت. عدم بینش
مثال:
If the myopia is of high degree the vision may not be normal even with glasses.
اگر نزدیک بینی در درجه بالایی باشد بینایی ممکن است حتی با عینک هم طبیعی نشود.
نزدیک بینی
✅بیش از 25% افراد جهان دچار درجاتی از نزدیک بینی هستند ( تقریبا 15 میلیون ایرانی ) . میوپی واژه پزشکی برای نزدیک بینی است. مهمترین علت نزدیک‏بینی, حالت ارثی آن می‏باشد. نزدیک بینی معمولا از اوایل دهه دوم زندگی شروع شده و با رشد اندازه چشم در طی بلوغ افزایش می‏یابد و معمولا بعد از 18 سالگی متوقف می‏شود. تاکنون ثابت نشده است که مطالعه در سنین کودکی, مطالعه طولانی, مطالعه در شب، تماشای تلویزیون از نزدیک و یا استفاده از عینک نامناسب باعث ایجاد نزدیک بینی گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : myopia
✅️ صفت ( adjective ) : myopic
✅️ قید ( adverb ) : myopically
نزدیک بینی ( به انگلیسی: Myopia ) یکی از عیوب انکساری چشم به معنی این است که چشم بیمار نوشته ها و علامت ها را در فاصله نزدیک تشخیص می دهد، ولی در فاصله دور ( نسبت به افراد سالم ) نمی تواند تشخیص دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

آسیایی ها و زنان بیشتر دچار نزدیک بینی می شوند. بیش از ۳۰٪ افراد جهان دچار درجاتی از نزدیک بینی هستند

myopia
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Myopia
myopia ( پزشکی )
واژه مصوب: نزدیک‏بینی
تعریف: نوعی اختلال در شکست نور که در آن پرتوهای موازی نور در کانونی در جلوی شبکیه تلاقی می‏کنند
کوته نظری
در علم چشم پزشکی، به نزدیک بینی اطلاق میشود
عدم دوراندیشی و آینده نگری

بپرس