natural childbirth

/ˌnætʃrəl ˈtʃaɪldbɜːrθ//ˌnætʃrəl ˈtʃaɪldbɜːrθ/

(پزشکی) زایمان طبیعی (که در آن از دردکش و جراحی و غیره استفاده نمی شود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: childbirth without anesthesia or surgical aid, for which the expectant mother often receives lengthy psychological and physical preparation.

جمله های نمونه

1. She's a passionate advocate of natural childbirth.
[ترجمه گوگل]او مدافع پرشور زایمان طبیعی است
[ترجمه ترگمان]او یکی از مدافعان سرسخت زایمان طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Natural childbirth has become more popular over the last 20 years.
[ترجمه گوگل]زایمان طبیعی در 20 سال گذشته محبوبیت بیشتری پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]زایمان طبیعی در طول ۲۰ سال گذشته محبوبیت بیشتری پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is organizing a conference on natural childbirth.
[ترجمه گوگل]او در حال برگزاری کنفرانسی در مورد زایمان طبیعی است
[ترجمه ترگمان]او در حال برگزاری کنفرانسی درباره زایمان طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She is a passionate advocate of natural childbirth.
[ترجمه گوگل]او مدافع پرشور زایمان طبیعی است
[ترجمه ترگمان]او یکی از مدافعان سرسخت زایمان طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To a certain extent, to the body than natural childbirth flow, people hurt more of the body after very ill, so will need to be on food more attention to adjust.
[ترجمه گوگل]تا حدودی، به بدن نسبت به جریان زایمان طبیعی، افراد پس از بیماری بسیار بیشتر به بدن آسیب می رسانند، بنابراین برای تنظیم باید توجه بیشتری به غذا داشته باشند
[ترجمه ترگمان]تا حد معینی، نسبت به جسم پس از زایمان طبیعی، افراد بیشتر به بدن آسیب می رسانند، پس باید توجه بیشتری به غذا داشته باشند تا خود را اصلاح کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Non- pain childbirth; Natural childbirth; Support.
[ترجمه گوگل]زایمان بدون درد؛ زایمان طبیعی؛ حمایت کردن
[ترجمه ترگمان]زایمان بدون درد؛ زایمان طبیعی؛ حمایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Physical health: physicians, natural childbirth coaches, chiropractors, nutrition consultants, dentists, holistic health practitioners, massage practitioners and body workers, acupuncturists, etc.
[ترجمه گوگل]سلامت جسمانی: پزشکان، مربیان زایمان طبیعی، کایروپراکتیک ها، مشاوران تغذیه، دندانپزشکان، پزشکان سلامت جامع، ماساژورها و کارگران بدن، طب سوزنی و غیره
[ترجمه ترگمان]سلامت جسمی: پزشکان، مربیان زایمان طبیعی، chiropractors، مشاوران غذایی، دندانپزشکان، متخصصان بهداشت کل، افراد حرفه ای و کارکنان بدن، acupuncturists و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whenever "devil" asked about China's natural childbirth, I always with "my child is natural labor" to avoid embarrassing prevaricate painstakingly digital.
[ترجمه گوگل]هر زمان که "شیطان" در مورد زایمان طبیعی در چین می پرسد، من همیشه با "فرزندم زایمان طبیعی است" برای جلوگیری از شرم آور و پر زحمت دیجیتالی صحبت می کنم
[ترجمه ترگمان]هر وقت که \"شیطان\" از زایمان طبیعی چین پرسیده می شود، من همیشه با \"فرزندم کار طبیعی\" برای اجتناب از prevaricate embarrassing که به سختی دیجیتال هستند، کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Natural childbirth is considered the safest for the baby.
[ترجمه گوگل]زایمان طبیعی برای نوزاد بی خطرترین در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]زایمان طبیعی ایمن ترین حالت برای کودک در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I chose natural childbirth, do not want surgery, breast-feeding also hope to honestly and to become a real mother.
[ترجمه گوگل]من زایمان طبیعی را انتخاب کردم، جراحی نمی خواهم، شیردهی نیز امیدوارم صادقانه و برای تبدیل شدن به یک مادر واقعی
[ترجمه ترگمان]من زایمان طبیعی را انتخاب کردم، جراحی را دوست ندارم، شیردهی هم چنین امید دارد که صادقانه و یک مادر واقعی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Have severe pregnancy-induced hypertension disease, unable to withstand natural childbirth.
[ترجمه گوگل]ابتلا به بیماری فشار خون شدید ناشی از بارداری که قادر به تحمل زایمان طبیعی نیست
[ترجمه ترگمان]از بیماری فشار خون ناشی از بارداری دچار شدید شده و قادر به تحمل زایمان طبیعی نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the 1960s, the natural childbirth movement, feminism, and other factors renewed interest in the personal care given by midwives.
[ترجمه گوگل]در دهه 1960، جنبش زایمان طبیعی، فمینیسم، و عوامل دیگر، علاقه خود را به مراقبت های شخصی که توسط ماماها ارائه می شود، تجدید کرد
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۶۰، جنبش زایمان طبیعی، فمینیسم و دیگر عوامل علاقه به مراقبت های شخصی ماماها را تجدید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then, China's natural childbirth time, still less than 40%.
[ترجمه گوگل]سپس، زمان زایمان طبیعی چین، هنوز هم کمتر از 40٪
[ترجمه ترگمان]سپس، زمان زایمان طبیعی چین، هنوز کم تر از ۴۰ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Natural childbirth would become obsolete.
[ترجمه گوگل]زایمان طبیعی منسوخ می شد
[ترجمه ترگمان]زایمان طبیعی منسوخ خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• natural childbirth is a method of childbirth in which the mother is given no anaesthetics but uses special breathing and relaxation exercises.

پیشنهاد کاربران

زایمان طبیعی ( اسم ) : زایمانی که در آن هیچ داروی تسکین دهنده یا بی حس کننده به مادر داده نمی شود، اما پس از آماده شدن از طریق تمرین های آرامش بخشی و تنفسی و یک چشم انداز روان شناختی جدید، تشویق به زایمان می شود.
زایمان طبیعی ( با حداقل امکانات و تکنولوژی پزشکی ) .

بپرس