needful

/ˈniːdfəl//ˈniːdfəl/

معنی: ضروری، نیازمند، نا گزیر، لازم، بایا، مایحتاج
معانی دیگر: مورد لزوم، مورد نیاز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: needfully (adv.)
• : تعریف: being required; necessary.
متضاد: needless
مشابه: requisite

جمله های نمونه

1. Exercise, temperance, fresh air, and needful rest are the best of all physicians.
[ترجمه گوگل]ورزش، اعتدال، هوای تازه و استراحت ضروری بهترین کار پزشکان است
[ترجمه ترگمان]ورزش، میانه روی، هوای تازه و استراحت ضروری بهترین پزشکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The section of society most needful of such guidance is the young male.
[ترجمه گوگل]بخشی از جامعه که بیش از همه به چنین راهنمایی نیاز دارد، مردان جوان هستند
[ترجمه ترگمان]بخش جامعه مورد نیاز برای این رهنمود مرد جوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His last book, "Needful Things", was a retread of tired material.
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او، "چیزهای ضروری"، بازخوانی مطالب خسته بود
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او، \"needful چیزها\"، a از مطالب خسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He might be seen returning, and it was needful he should come by the way he would have taken to Longner.
[ترجمه گوگل]او ممکن است در حال بازگشت دیده شود، و لازم بود از راهی که به لانگنر می رفت بیاید
[ترجمه ترگمان]شاید دیده باشد که باز می گردد، و لازم هم بود که از همان راهی که می بایست به Longner برود، بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It will be needful to find them, Master Hussey.
[ترجمه گوگل]پیدا کردن آنها ضروری است، استاد هاسی
[ترجمه ترگمان]برای پیدا کردن آن ها لازم است، آقای هوسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To effect the separation it was needful that the particle size was more or less the same.
[ترجمه گوگل]برای انجام جداسازی لازم بود که اندازه ذرات کم و بیش یکسان باشد
[ترجمه ترگمان]برای تاثیر جدایی، لازم بود که اندازه ذره بیشتر یا کم تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Solitude is as needful to the imagination as society is wholesome for the character. James Russell Lowell
[ترجمه گوگل]تنهایی به همان اندازه برای تخیل ضروری است که جامعه برای شخصیت مفید است جیمز راسل لاول
[ترجمه ترگمان]تنهایی، همان طور که جامعه برای شخصیت سالم است، و تنهایی لازم است جیمز راسل لوول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A fertile and needful trade flowed between our two countries.
[ترجمه گوگل]تجارت حاصلخیز و ضروری بین دو کشور ما جریان داشت
[ترجمه ترگمان]یک تجارت حاصلخیز و حاصلخیز بین دو کشور ما جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We're rather short of the needful now.
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر نسبتاً کمبود نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما اکنون کمی کم داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Small head, YuanLiuLiu eyes needful, plus furry body, especially provoking love.
[ترجمه گوگل]سر کوچک، چشم YuanLiuLiu نیاز، به علاوه بدن خزدار، به خصوص تحریک عشق
[ترجمه ترگمان]سر کوچک، چشمان YuanLiuLiu، به اضافه بدن پشمالو، مخصوصا تحریک کردن عشق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Practice shows that the needful iso butane purity has been reduced from 98% to 90% and the new method is characterized by safety, reliability and a stable control.
[ترجمه گوگل]تمرین نشان می دهد که خلوص ایزو بوتان مورد نیاز از 98٪ به 90٪ کاهش یافته است و روش جدید با ایمنی، قابلیت اطمینان و کنترل پایدار مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]تمرین نشان می دهد که خلوص بوتان، از ۹۸ % به ۹۰ % کاهش یافته است و روش جدید با ایمنی، قابلیت اطمینان و کنترل پایدار مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Testing interference torque is needful to ascertain the parameters of air bearing testbed and it is the preparation for dynamic simulation by air bearing testbed .
[ترجمه گوگل]تست گشتاور تداخلی برای تعیین پارامترهای بستر آزمایش یاتاقان هوا ضروری است و آماده سازی برای شبیه سازی دینامیکی توسط بستر آزمایش بلبرینگ هوا است
[ترجمه ترگمان]تست کردن گشتاور تداخل، لازم است تا پارامترهای مربوط به یک بس تر آزمایشی مربوط به هوا را تعیین کند و این آماده سازی برای شبیه سازی دینامیکی توسط یک بس تر آزمایشی با تحمل هوا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Air and water are needful for living things.
[ترجمه گوگل]هوا و آب برای موجودات زنده ضروری است
[ترجمه ترگمان]هوا و آب برای موجودات زنده ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finally, conduct needful readjustment in proportion to that the information of the result feedback check the entire design's process well or bad, pursuantly finish up the design task.
[ترجمه گوگل]در نهایت، تنظیم مجدد لازم را متناسب با آن انجام دهید که اطلاعات بازخورد نتیجه، کل فرآیند طراحی را به خوبی یا بد بررسی می‌کند و در نتیجه کار طراحی را به پایان می‌رساند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، رفتار readjustment ضروری را نسبت به این که اطلاعات بازخورد نتیجه کل فرآیند طراحی را خوب یا بد کنترل می کند، انجام دهید تا کار طراحی را به اتمام برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nevertheless to remain in the flesh needful for you.
[ترجمه گوگل]با این وجود برای ماندن در جسم برای شما ضروری است
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای تو باقی مانده که در گوشت باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضروری (صفت)
essential, exigent, indispensable, required, bounden, necessary, needed, urgent, needful, immediate, requisite

نیازمند (صفت)
destitute, needy, needful

نا گزیر (صفت)
indispensable, inevitable, helpless, needful, ineludible, perforce

لازم (صفت)
obligatory, necessary, necessitous, needful, incumbent, intransitive, irrevocable

بایا (صفت)
necessary, needful

مایحتاج (صفت)
needful

انگلیسی به انگلیسی

• necessary; important; required
needful means necessary; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

ضروری. لازم
مثال:
It will be needful to find them.
پیدا کردن آنها لازم {و ضروری} خواهد بود.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : need
✅️ اسم ( noun ) : need / needfulness / needlessness / neediness
✅️ صفت ( adjective ) : needful / needless / needy
✅️ قید ( adverb ) : needlessly / needs

بپرس