nuanced

انگلیسی به انگلیسی

• having subtle distinctions; slightly varied

پیشنهاد کاربران

مثال از کاربردی که طرح یا بازگویی تفاوت ها یا تمایزها با دقت بسیار زیادی مورد نظر باشد:
In conclusion, the dialogue surrounding intermittent fasting and heart health deserves a nuanced, evidence - based approach.
...
[مشاهده متن کامل]

در جمع بندی، بحث پیرامون روزه داری متناوب یا منقطع و سلامت قلب ارزش یک روش بسیاردقیق مبتنی بر شواهد را دارد.

ریز بینانه
ظریف
نسبتاً متفاوت
کم و بیش متفاوت
متنوع
دارای ریزه کاری و جزییات، دارای ظرافت یا ظرائف. مثلا
یک شعر پیچیده و دارای ظرائف:
a complex and nuanced poem
متفاوت اما تفاوت های خیلی ظریف
تفاوت های ظریف
متفاوت ( با قید مختصر، نامحسوس و جزئی )

بپرس