nothing else but

جمله های نمونه

1. I can think of nothing else but your dazzling smile.
[ترجمه گوگل]به هیچ چیز جز لبخند خیره کننده ات فکر نمی کنم
[ترجمه ترگمان]به هیچ چیز دیگری جز لبخند خیره کننده شما نمی توانم فکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. i can think of nothing else but your dazzling smile.
[ترجمه گوگل]به هیچ چیز دیگری جز لبخند خیره کننده تو فکر نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من نمیتونم به چیز دیگه ای فکر کنم ولی لبخند خیره کننده تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You do nothing else but feel sorry for yourself.
[ترجمه گوگل]تو هیچ کاری نمیکنی جز دلسوزی برای خودت
[ترجمه ترگمان]تو هیچ کاری جز احساس تاسف برای خودت انجام نمیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Death is nothing else but going home to God, the bond of love will be unbroken for all eternity. Mother Teresa
[ترجمه گوگل]مرگ چیزی نیست جز رفتن به خانه نزد خدا، پیوند عشق تا ابد گسسته خواهد بود مادر ترزا
[ترجمه ترگمان]مرگ چیز دیگری جز رفتن به خانه نیست، پیمان عشق تا ابدیت باز نخواهد ماند مادر ترسا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Music is nothing else but wild sounds civilized into time and tune. Thomas Fuller
[ترجمه گوگل]موسیقی چیزی نیست جز صداهای وحشی متمدن به زمان و آهنگ توماس فولر
[ترجمه ترگمان]موسیقی جز صداهای وحشی در زمان و آهنگ نیست توماس فولر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Religion is nothing else but love to God and man. William Penn
[ترجمه گوگل]دین چیزی جز عشق به خدا و انسان نیست ویلیام پن
[ترجمه ترگمان]دین چیز دیگری نیست جز عشق به خدا و انسان ویلیام پن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I eventually met up with the rosarian party in Great Malvern where we spent a convivial evening after dinner discussing nothing else but roses!
[ترجمه گوگل]من در نهایت با مهمانی rosarian در گریت مالورن ملاقات کردم، جایی که یک عصر شاد پس از شام را گذراندیم و در مورد چیز دیگری جز گل رز بحث کردیم!
[ترجمه ترگمان]من سرانجام با حزب rosarian در Malvern بزرگ که بعد از صرف شام در آنجا صرف بحث درباره هیچ چیز دیگری جز گل سرخ نشده بودیم، آشنا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Boethius, primarily motivated by Plato in his philosophical views, finds that, ‘The substance of God consisteth in nothing else but goodness’.
[ترجمه گوگل]بوئتیوس، عمدتاً با انگیزه افلاطون در دیدگاه های فلسفی خود، در می یابد که « جوهر خدا در چیز دیگری جز خیر نیست
[ترجمه ترگمان]Boethius که در درجه اول با افلاطون در دیدگاه های فلسفی خود برانگیخته است، متوجه می شود که \" ذات خداوند جز نیکی چیز دیگری نیست \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Short of perfect Regional Innovation System, National Innovation System will be nothing else but air castle.
[ترجمه گوگل]سیستم نوآوری ملی، به جز سیستم نوآوری منطقه ای کامل، چیزی جز قلعه هوایی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]سیستم نوآوری منطقه ای کامل، سیستم نوآوری ملی چیزی جز قلعه هوا نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• only, this alone

پیشنهاد کاربران

بپرس