[ترجمه احمد قربانی سینی] 2. شما در زمان مناسب گزارش نتایج را دریافت خواهید کرد.
|
[ترجمه گوگل]در زمان مناسب نتایج را دریافت خواهید کرد [ترجمه ترگمان]شما اعلام نتایج را در مسیر خود دریافت خواهید کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We received official notification that Harry was missing.
[ترجمه احمد قربانی سینی] ما یک اطلاعیه رسمی دریافت کردیم که هری گم شده است.
|
[ترجمه گوگل]ما اطلاعیه رسمی مبنی بر گم شدن هری دریافت کردیم [ترجمه ترگمان]ما اعلامیه رسمی دریافت کردیم که هری گم شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Successful applicants will receive notification within the week.
[ترجمه گوگل]متقاضیان موفق ظرف یک هفته اطلاعیه دریافت خواهند کرد [ترجمه ترگمان]متقاضیان موفق در عرض این هفته اعلام دریافت خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You should receive notification of the results within a week.
[ترجمه گوگل]باید در عرض یک هفته از نتایج اطلاع رسانی دریافت کنید [ترجمه ترگمان]شما باید در عرض یک هفته به نتایج خود اطلاع داشته باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They failed to give notification of their intention to demolish the building.
[ترجمه گوگل]آنها از قصد خود برای تخریب ساختمان اطلاع رسانی نکردند [ترجمه ترگمان]آن ها نتوانستند از قصد خود برای ویران کردن ساختمان خبر دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You must give the bank written notification if you wish to close your account.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید حساب خود را ببندید باید به بانک اطلاعیه کتبی بدهید [ترجمه ترگمان]شما باید به بانک اطلاع بدهید که اگر بخواهید حساب خود را ببندید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You should receive notification of our decision in the next week.
[ترجمه Samir] شما باید تا هفته آینده، اطلاعیه ای مبنی بر تصمیم ما، دریافت کنید
|
[ترجمه گوگل]شما باید در هفته آینده اطلاعیه تصمیم ما را دریافت کنید [ترجمه ترگمان]شما باید تصمیم خود را در هفته آینده دریافت کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Payments should be sent with the written notification.
[ترجمه گوگل]پرداخت ها باید با اطلاعیه کتبی ارسال شود [ترجمه ترگمان]پرداخت ها باید با اطلاع کتبی ارسال شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Can you give us some notification?
[ترجمه Samir] میشه بما اطلاعاتی بدید؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به ما اطلاع رسانی کنید؟ [ترجمه ترگمان]میشه یه خبر بدین؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. So we recommend that advance notification of commission should come to be accepted as good trading practice.
[ترجمه گوگل]بنابراین توصیه میکنیم که اطلاعرسانی از پیش کمیسیون باید بهعنوان یک روش تجاری خوب پذیرفته شود [ترجمه ترگمان]بنابراین توصیه می کنیم که اعلام قبلی کمیسیون باید به عنوان یک عمل تجاری خوب پذیرفته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In addition, some candidates received notification of part success in at least one module.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برخی از نامزدها اطلاعیه موفقیت بخشی در حداقل یک ماژول را دریافت کردند [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، برخی از نامزدها حداقل یک واحد از موفقیت را در حداقل یک ماژول دریافت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Even without notification, the police would be entitled to impose conditions on the holding of the procession.
[ترجمه گوگل]حتی بدون اطلاع، پلیس حق دارد شرایطی را برای برگزاری راهپیمایی وضع کند [ترجمه ترگمان]حتی بدون اطلاع، پلیس مجاز خواهد بود شرایط را بر برگزاری مراسم تحمیل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Accurate, efficient data transfer with rapid notification of key partners and constituents is critical to effectively addressing emerging infectious disease threats.
[ترجمه گوگل]انتقال دقیق و کارآمد داده ها با اطلاع رسانی سریع به شرکا و مؤلفه های کلیدی برای مقابله مؤثر با تهدیدات بیماری های عفونی نوظهور ضروری است [ترجمه ترگمان]انتقال داده دقیق، کارآمد با اطلاع رسانی سریع از شرکای کلیدی و اجزای تشکیل دهنده، برای پرداختن موثر به تهدیدهای ناشی از بیماری عفونی همه گیر حیاتی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. His identity is being withheld pending notification of next of kin.
[ترجمه گوگل]هویت او در انتظار اطلاع از نزدیکان مخفی است [ترجمه ترگمان]هویت او در انتظار اطلاع از خویشاوندان نزدیک نگه داشته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید