overcame

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense of

جمله های نمونه

1. Her friendliness soon overcame the prejudice of her stepchildren.
[ترجمه گوگل]دوستی او خیلی زود بر تعصب فرزندان ناتنی اش غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار دوستانه او به زودی بر جای stepchildren قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He overcame a strong temptation to run away.
[ترجمه گوگل]او بر یک وسوسه شدید برای فرار غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]او بر وسوسه شدیدی غلبه کرد که فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His conscience overcame him and he restored the books he had taken from the shop.
[ترجمه گوگل]وجدانش بر او غلبه کرد و کتاب هایی را که از مغازه گرفته بود، بازگرداند
[ترجمه ترگمان]وجدانش بر او چیره شد و کتاب هایی را که از مغازه دزدیده بود به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She overcame injury to win the Olympic gold medal.
[ترجمه گوگل]او با غلبه بر مصدومیت مدال طلای المپیک را کسب کرد
[ترجمه ترگمان]او بر جراحت غلبه کرد و مدال طلای المپیک را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Juventus overcame Ajax in a thrilling match.
[ترجمه گوگل]یوونتوس در یک بازی هیجان انگیز آژاکس را شکست داد
[ترجمه ترگمان]یوونتوس در یک مسابقه هیجان انگیز بر آژاکس غلبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A kind of peacefulness overcame him as he stared up at the stars.
[ترجمه گوگل]وقتی به ستاره ها خیره شده بود نوعی آرامش بر او غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی به ستاره ها خیره شد، نوعی آرامش بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A dizziness overcame him, blurring his vision.
[ترجمه گوگل]سرگیجه بر او غلبه کرد و دیدش را تار کرد
[ترجمه ترگمان]گیجی بر او غلبه کرد و دید او را مات و مبهوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Finally he overcame the auditory difficulties by three years'efforts.
[ترجمه گوگل]سرانجام با سه سال تلاش بر مشکلات شنوایی غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]سرانجام او با تلاش سه سال بر مشکلات شنوایی غلبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The invading army easily overcame the town's defences.
[ترجمه گوگل]ارتش متجاوز به راحتی بر خطوط دفاعی شهر غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]ارتش مهاجم به آسانی بر استحکامات این شهر غلبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The team overcame fierce competition for their place in the finals.
[ترجمه گوگل]این تیم برای رسیدن به فینال رقابت سختی را پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان]این تیم بر رقابت شدید خود در فینال این تیم غلبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She overcame her own natural reserve .
[ترجمه گوگل]او بر ذخیره طبیعی خود غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]او بر ذخیره طبیعی خود غلبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Finally tiredness overcame him, and he fell asleep on the sofa.
[ترجمه گوگل]بالاخره خستگی بر او غلبه کرد و روی مبل خوابش برد
[ترجمه ترگمان]سرانجام خستگی بر او چیره شد و روی نیمکت بخواب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The South Africans overcame the odds to beat Australia.
[ترجمه گوگل]آفریقای جنوبی با غلبه بر احتمالات استرالیا را شکست داد
[ترجمه ترگمان]مردم آفریقای جنوبی بر شانس غلبه بر استرالیا غلبه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the final game Sweden easily overcame France.
[ترجمه گوگل]در بازی پایانی سوئد به راحتی فرانسه را شکست داد
[ترجمه ترگمان]سوئد در مسابقه نهایی به آسانی توانست بر فرانسه غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Overcame childhood dyslexia to graduate second in his high - school class.
[ترجمه گوگل]بر نارساخوانی دوران کودکی غلبه کرد و در کلاس دبیرستان دوم شد
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی، در کلاس دبیرستان خود، در مقام دوم فارغ التحصیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• overcame is the past tense of overcome.

پیشنهاد کاربران

بپرس