on the shelf


بی مصرف، کنار گذاشته، ناکارا، فاقد کارآرایی، به دردنخور

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: inactive or unused; put aside; reserved for future use or consideration.

جمله های نمونه

1. He arranged the books on the shelf.
[ترجمه گوگل]کتاب ها را روی قفسه مرتب کرد
[ترجمه ترگمان]کتاب ها را روی قفسه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She dropped the book back on the shelf.
[ترجمه گوگل]او کتاب را دوباره در قفسه انداخت
[ترجمه ترگمان]کتاب را روی قفسه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The weight of the books bears on the shelf.
[ترجمه گوگل]وزن کتاب ها روی قفسه است
[ترجمه ترگمان]وزن کتاب ها روی قفسه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The report will be left on the shelf as so many reports have been left in the past.
[ترجمه گوگل]گزارش در قفسه گذاشته خواهد شد زیرا گزارش های زیادی در گذشته باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش در قفسه جا گذاشته خواهد شد، چرا که بسیاری از گزارش ها در گذشته باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The books sat unread on the shelf for years.
[ترجمه گوگل]کتاب ها سال ها ناخوانده روی قفسه نشستند
[ترجمه ترگمان]کتاب ها سال ها در قفسه کتاب نخوانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please put the book back on the shelf when you've finished with it.
[ترجمه گوگل]لطفاً وقتی کتاب را تمام کردید دوباره در قفسه بگذارید
[ترجمه ترگمان]لطفا کتاب رو روی قفسه بذار وقتی که کارت تموم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I can't get at the tool on the shelf.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به ابزار روی قفسه برسم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به ابزار روی قفسه دست پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He placed the book on the shelf.
[ترجمه گوگل]کتاب را روی قفسه گذاشت
[ترجمه ترگمان]کتاب را روی قفسه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These books belong on the shelf.
[ترجمه گوگل]این کتاب ها در قفسه هستند
[ترجمه ترگمان]این کتاب ها متعلق به قفسه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There were no books on the shelf.
[ترجمه گوگل]هیچ کتابی در قفسه وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ کتابی روی قفسه کتاب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He placed the books in order on the shelf.
[ترجمه گوگل]کتاب ها را به ترتیب در قفسه گذاشت
[ترجمه ترگمان]کتاب ها را روی قفسه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cups belong on the shelf.
[ترجمه گوگل]فنجان ها در قفسه قرار دارند
[ترجمه ترگمان] فنجون به قفسه تعلق داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dust on the shelf shows up in the sunlight.
[ترجمه گوگل]گرد و غبار روی قفسه زیر نور خورشید ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]گرد و غبار روی قفسه در نور خورشید نمایان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The books were placed haphazardly on the shelf.
[ترجمه گوگل]کتاب ها به طور تصادفی روی قفسه گذاشته شده بودند
[ترجمه ترگمان]کتاب ها به طور تصادفی روی قفسه گذاشته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not in use; temporarily postponed; unlikely to marry (of a woman)

پیشنهاد کاربران

1 -
This phrase is commonly used to indicate that something is available and ready for use or purchase.
این عبارت معمولاً برای نشان دادن اینکه چیزی در دسترس و آماده برای استفاده یا خرید است استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

For instance, a store employee might tell a customer, “We have that item on the shelf. It’s right over there. ”
In a library context, a librarian might say, “We have many books on the shelf that cover that topic. ”
A person recommending a restaurant might say, “They always have fresh ingredients on the shelf for their dishes. ”
2 -
leave something on the shelf
not noticed or not used
مورد توجه قرار نگرفته یا استفاده نشده
It's important to apply research in a practical way and not leave it on the shelf.
3 -
mainly UK informal
If someone, usually a woman, is on the shelf, she is not married and is considered too old for anyone to want to marry her
اگر شخصی، معمولاً یک زن، در on the shelf باشد، یعنی ازدواج نکرده و برای کسی که بخواهد با او ازدواج کند خیلی پیر تلقی می شود.
In those days, if you hadn't married by the time you were 30, you were definitely on the shelf.
4 -
delayed
با تاخیر
Plans to start a free film series have been put on the shelf.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-available/• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/on-the-shelf
بی مصرف
دختر یا پسر ترشیده
نامطلوب و غیر مفید no longer useful

بپرس