overlooked

پیشنهاد کاربران

مشرف بودن ، دید داشتن
It would be great if my apartment �overlooked �a
river or �bridge
overlooked ( adj ) = نادیده گرفته شده، چشم پوشی شده، از قلم افتاده
مثال :
the overlooked error raised his score on the test.
خطای نادیده گرفته شده نمره او را در آزمون بالا برد.
Ignore :چشم پوشی
غافل شدن
نظارت
غافل شدن_نظارت
قابل اغماض
The overlookes errors raised her score on the test.
از قلم افتاده
بکر مانده
چشم پوشی شده
کمتر کشف شده
از چشم به دور مانده
جایی که از دور و بر کمتر دیده می شود
فروگذارده، اغماض شده، مورد اغماض
being overlooked = فروگذاردگی
overlooked صفت هست به معنای چشم پوشی شده، نادیده گرفته شده، مغفول مانده، مورد غفلت واقع شده، مورد بی توجهی واقع شده.
مثال: a few overlooked fault یعنی چند عیبِ مغفول مانده، چند عیبِ مورد غفلت واقع شده
نادیده گرفته شده
نادیده گرفتن
چشم پوشی کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس