offended

جمله های نمونه

1. hassan was offended but he soon got over it
حسن رنجیده شد ولی به زودی آن را فراموش کرد.

2. his actions offended everyone
رفتار (اعمال) او همه را رنجاند.

3. his letter offended the country's religious hierarchy
نامه ی او موجب رنجش بلندپایگان مذهبی کشور شد.

4. your words offended her greatly
حرف های تو او را سخت رنجاند.

5. her caustic remarks offended many
اظهارات نیشدار او خیلی ها را رنجانید.

6. his bold language offended his friends
بی ملاحظگی او در کلام موجب رنجش دوستانش شد.

7. his imperious tone offended everyone
لحن تحکم آمیز او همه را رنجاند.

8. she will be offended if she is not invited
اگر از او دعوت نشود دلخور خواهد شد.

9. he tried to placate the offended guests
او کوشید تا از مهمانان رنجیده استمالت کند.

10. i was not a little offended by what he said
از حرف های او کم نرنجیدم (خیلی رنجیدم).

11. the students' lack of discipline offended the professor
بی انضباطی دانشجویان باعث رنجش استاد شد.

12. a penchant for criticism that often offended
تمایل به انتقاد که غالبا موجب رنجش می شد

13. she let fly some words that offended everyone
حرفهایی پراند که همه را آزرده کرد.

14. They were offended at these remarks.
[ترجمه سارا خندان] آنها براى این اظهارات متهم شناخته شدند.
|
[ترجمه گوگل]آنها از این سخنان آزرده شدند
[ترجمه ترگمان]از این سخنان رنجیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Stella was beginning to feel a little offended.
[ترجمه گوگل]استلا کم کم احساس می کرد که توهین شده است
[ترجمه ترگمان]استلا داشت کم کم ناراحت می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Their behaviors offended against the local customs.
[ترجمه گوگل]رفتارهای آنها بر خلاف آداب و رسوم محلی بود
[ترجمه ترگمان]رفتار آن ها نسبت به آداب و رسوم محلی جریحه دار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She was offended by the vulgarity of their jokes.
[ترجمه گوگل]او از ابتذال شوخی های آنها آزرده خاطر شد
[ترجمه ترگمان]از ابتذال their او رنجیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I'm sorry I offended you; it wasn't my intention.
[ترجمه گوگل]متاسفم که ناراحتت کردم قصد من نبود
[ترجمه ترگمان]متاسفم که ناراحتت کردم، این قصد من نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I'm sorry if my advice offended you-I meant it for the best.
[ترجمه گوگل]متاسفم اگر نصیحت من شما را آزرده خاطر کرد-منظورم به بهترین شکل ممکن بود
[ترجمه ترگمان]متاسفم اگر نصیحت من شما را رنجانده - منظورم این بود که بهترین کار را کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• insulted; emotionally hurt; violated

پیشنهاد کاربران

بی جنبه بودن
رنجیده، آزرده، رنجانده شده
برخوردن، برخورده
ناخرسندی
تحقیر شده ، مورد تحقیر قرار گرفته
بعضی اوقات معنی کشتن را میدهد
دلخور شدن

رنجیده
آزرده
دلگیر شدن از کسی . کمی ناراحت شدن

بپرس