polaroid


شیمى : پولاروید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: trademark for a substance able to polarize light passing through it, used to reduce glare.

(2) تعریف: trademark for a camera that produces a developed photograph moments after it is taken.

جمله های نمونه

1. Did you take these with a Polaroid?
[ترجمه a.h.h] تو این [ عکس ] را با پولاروید ( نوعی دوربین ظهور سریع فیلم ) گرفتی؟
|
[ترجمه رها] آیا شما این را با پولاروید گرفته اید ؟
|
[ترجمه گوگل]اینا رو با پولاروید گرفتی؟
[ترجمه ترگمان]تو این ها رو با یک عکس گرفتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Polaroid film is very sensitive.
[ترجمه گوگل]فیلم پولاروید بسیار حساس است
[ترجمه ترگمان]فیلم Polaroid بسیار حساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I took a Polaroid of them so I could remember them when they were gone.
[ترجمه گوگل]من یک پولاروید از آنها گرفتم تا بتوانم زمانی که آنها رفتند آنها را به خاطر بسپارم
[ترجمه ترگمان]یک عکس از آن ها گرفتم تا بتوانم آن ها را به یاد بیاورم که آن ها رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fit a plain glass or polaroid filter over the lens Load the cassette into the camcorder in dust-free conditions.
[ترجمه گوگل]یک فیلتر شیشه ای ساده یا پولاروید را روی لنز قرار دهید کاست را در شرایط عاری از گرد و غبار در دوربین فیلمبرداری قرار دهید
[ترجمه ترگمان]با فیلتر کردن یک لیوان ساده یا فیلتر polaroid بر روی لنز، کاست را در شرایط بدون گرد و غبار وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It the technology takes off, Polaroid could receive a much needed boost.
[ترجمه گوگل]با پیشرفت فناوری، پولاروید می تواند تقویت بسیار مورد نیاز را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]این فن آوری که این فن آوری را به خود اختصاص می دهد، می تواند افزایش مورد نیاز را دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A retired executive from Polaroid seems to be preoccupied with his own reading in another room nearby.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد یک مدیر بازنشسته از Polaroid مشغول مطالعه خود در اتاق دیگری در آن نزدیکی است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد یک اجرایی بازنشسته از Polaroid در یک اتاق دیگر در همان نزدیکی درگیر مطالعه خودش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bread develops slowly under the grill, a Polaroid picture of desert: above it, the air is almost in tears.
[ترجمه گوگل]نان به آهستگی زیر کباب پخته می شود، تصویری از کویر پولاروید: بالای آن، هوا تقریباً در حال گریه است
[ترجمه ترگمان]نان به آرامی زیر توری شکل می گیرد، عکس Polaroid از صحرا: بالای آن، هوا تقریبا اشک می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For the first time, Polaroid will recognise student entries with a special category.
[ترجمه گوگل]برای اولین بار، Polaroid ورودی های دانش آموز را با یک دسته بندی خاص تشخیص می دهد
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار، Polaroid ورودی های دانش آموز را با یک گروه خاص به رسمیت خواهد شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Polaroid is not going to make any new massive investments in instant photography for consumers.
[ترجمه گوگل]پولاروید قصد ندارد سرمایه گذاری هنگفت جدیدی در عکاسی فوری برای مصرف کنندگان انجام دهد
[ترجمه ترگمان]Polaroid هیچ سرمایه گذاری عظیمی در عکاسی فوری برای مصرف کنندگان نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For $ you can get a Polaroid picture of your koala experience.
[ترجمه گوگل]با دلار می توانید یک عکس پولاروید از تجربه کوآلای خود دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]برای شما می توانید یک عکس را از تجربه koala بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some 40 other photo companies, including Cambridge-based Polaroid, have also secured licenses to develop products for the new format.
[ترجمه گوگل]حدود 40 شرکت عکس دیگر، از جمله Polaroid مستقر در کمبریج، مجوزهایی را برای توسعه محصولات برای فرمت جدید دریافت کرده اند
[ترجمه ترگمان]در حدود ۴۰ شرکت عکس دیگر، از جمله Polaroid based، نیز مجوز توسعه محصولات جدید را به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The difference, Hall said, is that Polaroid was able to articulate its strategy for the future.
[ترجمه گوگل]هال گفت تفاوت این است که پولاروید توانست استراتژی خود را برای آینده بیان کند
[ترجمه ترگمان]هال گفت که تفاوت این است که Polaroid می تواند استراتژی خود را برای آینده روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Polaroid was a genuine American technology success story.
[ترجمه گوگل]پولاروید یک داستان موفقیت آمیز فناوری آمریکایی بود
[ترجمه ترگمان]این یک داستان موفق تکنولوژی آمریکایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The group plans to market and license the Polaroid brand name globally.
[ترجمه گوگل]این گروه قصد دارد نام تجاری پولاروید را در سطح جهانی به بازار عرضه و مجوز دهد
[ترجمه ترگمان]این گروه قصد دارد تا نام برند Polaroid را در سطح جهانی به بازار عرضه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] پولاروید
[برق و الکترونیک] پلاروید نام تجاری گروه صنعتی پلاروید برای ماده ورقه پلاستیکی که نور قطبی شده تخت ایجاد می کند.

انگلیسی به انگلیسی

• brand of material that polarizes light and reduces glare; instant camera (slang)
a polaroid is a photograph taken with a polaroid camera; polaroid is a trademark.
polaroid is a special substance that is used to treat glass, so that the amount of glare shining through the glass from bright light is reduced; polaroid is a trademark.
polaroids are sunglasses which have been treated with polaroid in order to reduce the glare of the sun; polaroid is a trademark.

پیشنهاد کاربران

عکس فوری
1 دوربین عکس فوری ( دوربین پولاروید ) 2 عکس فوری ( گرفته شده توسط دوربین پولاروید )

بپرس