pick at


1- کم خوری کردن 2- از سر سیری خوردن، با بی میلی تناول کردن 3- عیب جویی کردن، پیله کردن (به کسی) 4- دست ور کردن، انگولک کردن

جمله های نمونه

1. Vultures flew around in the sky waiting to pick at the rotting carcass of the deer.
[ترجمه گوگل]کرکس‌ها در آسمان پرواز می‌کردند تا لاشه پوسیده آهو را بچینند
[ترجمه ترگمان]لاشخورها به پرواز در آسمان پرواز کردند تا لاشه گوزن را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Vultures flew around in the sky waiting to pick at the carcass of the deer.
[ترجمه گوگل]کرکس‌ها در آسمان پرواز می‌کردند تا لاشه آهو را بچینند
[ترجمه ترگمان]لاشخورها به پرواز در آسمان پرواز کردند تا لاشه گوزن را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Paige could only pick at her meal, forcing down a mouthful or two.
[ترجمه گوگل]پیج فقط می‌توانست غذای خود را بچیند و یکی دو لقمه را به زور کم کند
[ترجمه ترگمان]پیج فقط می توانست غذایش را بخورد و یک یا دو لقمه بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Find a weak spot and pick at it.
[ترجمه گوگل]یک نقطه ضعف پیدا کنید و آن را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]نقطه ضعفی پیدا کنید و آن را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I started to pick at them.
[ترجمه گوگل]من شروع کردم به انتخاب آنها
[ترجمه ترگمان]شروع به باز کردن آن ها کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do not squeeze or pick at the pimples.
[ترجمه گوگل]جوش ها را فشار ندهید و از بین نبرید
[ترجمه ترگمان]the را فشار ندهید و یا جوش ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pick at least five of the companies identified in Practice Question
[ترجمه گوگل]حداقل پنج شرکت از شرکت‌های شناسایی شده در سؤال عملی را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]حداقل پنج مورد از شرکت های شناسایی شده در سوال را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is no need to pick at him all day long. He's a child after all.
[ترجمه گوگل]نیازی نیست در طول روز به او ضربه بزنید بالاخره بچه است
[ترجمه ترگمان]لازم نیست تمام روز او را به خانه ببری به هر حال او یک بچه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't pick at your spots.
[ترجمه گوگل]نقاط خود را انتخاب نکنید
[ترجمه ترگمان] at رو انتخاب نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I tend to leave the windfalls for the birds to pick at.
[ترجمه گوگل]من تمایل دارم که ثروت های بادآورده را برای پرندگان بگذارم تا آنها را بچینند
[ترجمه ترگمان]من تمایل دارم سیب های windfalls را برای انتخاب شدن برای پرنده ها رها کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fifty miles north, Sarah Morgan had just finished serving a lunch that no one had done more than pick at.
[ترجمه گوگل]پنجاه مایلی شمال، سارا مورگان به تازگی سرو کردن ناهاری را به پایان رسانده بود که هیچ کس بیش از انتخاب آن انجام نداده بود
[ترجمه ترگمان]پنجاه مایل در شمال، سارا مور با صرف ناهار به صرف ناهار به پایان رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She volunteered for cooking duty at her college, knowing that she could pick at the food without anyone seeing.
[ترجمه گوگل]او برای انجام وظیفه آشپزی در کالج خود داوطلب شد، زیرا می دانست که می تواند غذا را بدون اینکه کسی ببیند بچیند
[ترجمه ترگمان]او برای پخت وپز در دانشگاه داوطلب شده بود، می دانست که بدون دیدن کسی می تواند غذاها را انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The barbels are long and are very tempting to other fish, which may pick at them, damaging the ends.
[ترجمه گوگل]هالترها بلند هستند و برای سایر ماهی ها بسیار وسوسه انگیز هستند که ممکن است در آنها چیده شوند و به انتهای آن آسیب برسانند
[ترجمه ترگمان]The طولانی هستند و نسبت به ماهی های دیگر بسیار اغوا کننده هستند که ممکن است آن ها را بردارند و به انتها آسیب برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our goods have been prepared, please arrange people to pick at Wednesday, thank you!
[ترجمه گوگل]کالاهای ما آماده شده است، لطفاً افراد را برای انتخاب چهارشنبه ترتیب دهید، متشکرم!
[ترجمه ترگمان]کالاهای ما آماده شده اند، لطفا برای قرار دادن مردم در روز چهارشنبه، از شما تشکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• eat slowly, eat very little; search for flaws, criticize

پیشنهاد کاربران

با غذا بازی بازی کردن
to eat slowly
to touch something many times with your fingers, pulling it slightly
خرده گرفتن، عیب گرفتن، انتقاد کردن
pick at
ناخونک زدن؛انگولک کردن
با بی میلی غذا خوردن به خاطر زیاد گرسنه نبودن

بپرس