pigtail

/ˈpɪɡteɪl//ˈpɪɡteɪl/

معنی: دم خوک، گوی توتون، گیسوی بافته و پشت سر انداخته
معانی دیگر: (گیسو) دم اسبی، دم موشی، بافته (در پشت سر)، گیس بافته، گیسوی بافته وپشت سر انداخته مثل دختران چینی

جمله های نمونه

1. she wore her hair braided in a pigtail
او گیسوی خود را دم اسبی بافته بود.

2. I painted a girl with a pigtail.
[ترجمه جواد] من یک دختر با گیسوی دم خوکی نقاشی کردم
|
[ترجمه گوگل]من دختری را با دم خوک نقاشی کردم
[ترجمه ترگمان]من یک دختر را با گیس بریده نقاشی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her hair was in a single pigtail tied with black bow, like one of Nelson's sailors.
[ترجمه گوگل]موهای او مانند یکی از ملوانان نلسون در یک دم خوک بود که با کمان سیاه بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش مثل یکی از ملوانان نلسون آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No parent is going to believe this pigtail story, not in a million years.
[ترجمه گوگل]هیچ پدر و مادری قرار نیست این داستان دم خوک را باور کند، حتی یک میلیون سال دیگر
[ترجمه ترگمان]هیچ پدر و مادری نمی تواند این داستان pigtail را باور کند، نه تا یک میلیون سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each pigtail had a blue satin bow at the end of it and it all looked very pretty.
[ترجمه گوگل]هر پیگدم یک پاپیون ساتن آبی در انتهای آن داشت و همه چیز بسیار زیبا به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در انتهای آن روبان ابریشمی ساتن آبی داشت و همه چیز خیلی زیبا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ceramic pigtail coil: Applicable for wire silk rolling of various winding machines and textile machinery.
[ترجمه گوگل]کویل پیگتیل سرامیکی: قابل استفاده برای نورد ابریشم سیمی ماشین آلات سیم پیچی مختلف و ماشین آلات نساجی
[ترجمه ترگمان]- پیچ - پیچ - Applicable برای ابریشم سیمی ماشین های پر پیچ وخم و ماشین آلات نساجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Grass pigtail two money, she can arrange five every day.
[ترجمه گوگل]چمن خوکچه دو پول، او می تواند پنج ترتیب هر روز
[ترجمه ترگمان]پو تا دم دوتا پول جمع می کنه، هر روز پنج arrange می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ceramic pigtail coil: Applicable for wire or silk rolling of various winding machines and textile machinery.
[ترجمه گوگل]کویل پیگتیل سرامیکی: قابل استفاده برای نورد سیم یا ابریشم ماشین های سیم پیچ مختلف و ماشین آلات نساجی
[ترجمه ترگمان]- پیچ - پیچ - Applicable برای سیم یا ابریشم انواع ماشین های پر پیچ وخم و ماشین آلات نساجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Deng - gi is usually a ribbon pigtail but Be - se - Deng - gi is used as a head dress.
[ترجمه گوگل]دنگ گی معمولاً یک دم روبانی است اما Be - se - Deng - gi به عنوان لباس سر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]\"دنگ -\" معمولا یک روبان روبان است ولی به خودی خود - دنگ و gi به عنوان یک لباس سر استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. China banned the pigtail in 1911 as it was seen as a symbol of feudalism.
[ترجمه گوگل]چین در سال 1911 دم خوک را ممنوع کرد زیرا آن را نماد فئودالیسم می دانستند
[ترجمه ترگمان]چین the را در سال ۱۹۱۱ از دست داد و به عنوان نمادی از نظام فئودالیته در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Who is that girl with a pigtail?
[ترجمه گوگل]اون دختر دم خوک کیه؟
[ترجمه ترگمان]آن دختر کیست که گیس بریده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The boy is very lovely to have a pigtail.
[ترجمه گوگل]پسر خیلی دوست داشتنی است که دم خوک دارد
[ترجمه ترگمان]پسر خیلی دوست داشتنیه که یه گیس بریده با شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was dressed in Chinese garb and sporting a pigtail.
[ترجمه گوگل]او لباس چینی پوشیده بود و دم خوک داشت
[ترجمه ترگمان]لباس چینی پوشیده بود و موهایش را گیس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I must confess that I would prefer to see a pigtail with an earring rather than the traditional civil service bowler hat.
[ترجمه گوگل]باید اعتراف کنم که ترجیح می‌دهم به جای کلاه کاسه‌زن سنتی، یک دم خوک با گوشواره ببینم
[ترجمه ترگمان]باید اعتراف کنم که ترجیح می دهم pigtail را با an ببینیم نه کلاه لبه دار سنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دم خوک (اسم)
pigtail

گوی توتون (اسم)
pigtail

گیسوی بافته و پشت سر انداخته (اسم)
pigtail

تخصصی

[برق و الکترونیک] سیم بافته سیم کوتاه انعطاف پذیری که معمولاً به هم تابیده یا بافته است و پایانه ثابتی را به پایانه ای یا دامنه حرکت محدود وصل می کند، مانند آنچه که در آرمیچرهای رله ای به ار می رود .
[نساجی] سر نقابی

انگلیسی به انگلیسی

• long braid of hair hanging at the back of the head
a pigtail is a length of plaited hair.

پیشنهاد کاربران

Pigtailed مدل موی خرگوشی
Pony tail موی دم اسبی
مدل موی خرگوشی

بپرس