placing

جمله های نمونه

1. placing weights at the bottom of a ship increases its stability
قرار دادن وزن در ته کشتی تعادل آنرا بیشتر می کند.

2. we have difficulty placing our students
ما در کاریابی برای دانشجویان خود اشکال داریم.

3. defrost the frozen meat by placing in it lukewarm water
گوشت یخ زده را با قرار دادن در آب ولرم یخ زدایی کنید.

تخصصی

[زمین شناسی] ریختن،بتن ریزی

پیشنهاد کاربران

- یک روش فروش سهام و سایر اوراق بهادار مالی در بازار اولیه. اوراق بهادار از طریق مشتریان خصوصی یا کارگزاری ها ارائه می شود و برای عرضه سهام جدید است.
- قراردادن
با توجه به متن می تونه "تمرکز" هم معنی بشه
انتصاب
قرار دادن
استقرار
ریختن. چاه کردن. بتن ریزی
جاگیر کردن

بتن ریزی ( مهندسی عمران )
عرضه خصوصی اوراق بهادار

بپرس