pocketknife


معنی: چاقوی جیبی
معانی دیگر: چاقوی تاشو، چاقوی جیبی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: pocketknives
• : تعریف: a compact knife with a blade or blades that fold into the handle.

جمله های نمونه

1. A man armed with a pocketknife ordered a male pedestrian to give him cash.
[ترجمه گوگل]مردی مسلح به چاقوی جیبی به یک مرد عابر پیاده دستور داد که به او پول نقد بدهد
[ترجمه ترگمان]مردی که یک چاقوی جیبی با چاقوی جیبی سفارش داده بود تا به او پول بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In a very brief time I was back in our new position and not thinking of pocket-knives.
[ترجمه گوگل]در مدت کوتاهی به موقعیت جدید خود برگشتم و به چاقوهای جیبی فکر نمی کردم
[ترجمه ترگمان]در مدت کوتاهی من به جای تازه خودمان برگشتم و به چاقوی جیبی فکر نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With a pocketknife he cut Herring's seat belt, reclined her seat, then cradled her head and neck in his hands.
[ترجمه گوگل]با یک چاقوی جیبی کمربند ایمنی هرینگ را برید، صندلی او را تکیه داد، سپس سر و گردن او را در دستانش گرفت
[ترجمه ترگمان]با یک چاقوی جیبی، کمربند ایمنی را برید و روی صندلی اش لم داد، بعد سر و گردنش را در دست هایش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then Grandfather took a little pocketknife and started to carve the bark delicately.
[ترجمه گوگل]سپس پدربزرگ چاقوی جیبی کوچکی برداشت و با ظرافت شروع به تراشیدن پوست کرد
[ترجمه ترگمان]بعد بابا چاقوی جیبی را برداشت و شروع به کندن پوست درخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ronnie had used his pocketknife to cut himself free from the driver's-side seat belt only to get his boot ensnared in another one.
[ترجمه گوگل]رونی از چاقوی جیبی خود استفاده کرده بود تا خود را از کمربند ایمنی کنار راننده جدا کند تا اینکه چکمه‌اش در یک چاقوی دیگر گیر کند
[ترجمه ترگمان]رونی از چاقوی جیبی خود استفاده کرده بود تا خودش را از کمربند راننده جدا کند، فقط برای اینکه پوتین هاش را در یکی دیگر گیر بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now, use your pocketknife to touch the mica and see what will happen.
[ترجمه گوگل]اکنون، از چاقوی جیبی خود برای لمس میکا استفاده کنید و ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]حالا، از چاقوی جیبی خود برای لمس میکا استفاده کنید و ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you use a pocketknife to cut or scratch these two minerals, you will find that the pocketknife can scratch calcite and can not scratch quartz.
[ترجمه گوگل]اگر از چاقوی جیبی برای برش یا خراش این دو ماده معدنی استفاده کنید، متوجه خواهید شد که چاقوی جیبی می تواند کلسیت را خراش دهد و کوارتز را خراش نمی دهد
[ترجمه ترگمان]اگر از یک چاقوی جیبی برای بریدن و یا خراش این دو مواد معدنی استفاده می کنید، متوجه خواهید شد که چاقوی جیبی جیبی می تواند کلسیت را خراش دهد و نمی تواند کوارتز را خراش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Steven killed the bird with his pocketknife.
[ترجمه گوگل]استیون پرنده را با چاقوی جیبی خود کشت
[ترجمه ترگمان]استیون یه پرنده رو با چاقوی جیبی اش کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I got a really good pocketknife for $
[ترجمه گوگل]من یک چاقوی جیبی واقعا خوب به قیمت دلار گرفتم
[ترجمه ترگمان]من یه چاقوی جیبی خوب برای دلار دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He took his pocketknife and in the big oak made a groove.
[ترجمه گوگل]چاقوی جیبی اش را گرفت و در بلوط بزرگ شیاری ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]چاقوی جیبی خود را برداشت و در چوب بلوط بزرگی که به صورت groove ساخته شده بود، گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the struggle, Milcray drew a small pocketknife from his trousers and stabbed his assailant, first in the chest and then, folded in an unwanted embrace, again and again in the back.
[ترجمه گوگل]در این مبارزه، میلکری یک چاقوی جیبی کوچک از شلوارش بیرون کشید و ضاربش را ابتدا به سینه و سپس در آغوشی ناخواسته، بارها و بارها از پشت خنجر زد
[ترجمه ترگمان]در مبارزه، Milcray چاقوی جیبی کوچکی را از شلوارش بیرون کشید و به مهاجم ضربه زد، اول به سینه اش و بعد، دوباره و دوباره در آغوش ناخواسته، دوباره و دوباره در عقب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Besides the vegetables, they held a piece of bread, a pocketknife, sometimes the Alpine Club guidebook, and always a spool of wire for emergency repairs.
[ترجمه گوگل]آنها علاوه بر سبزیجات، یک تکه نان، یک چاقوی جیبی، گاهی کتاب راهنمای باشگاه آلپاین و همیشه یک قرقره سیم برای تعمیرات اضطراری در دست داشتند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر سبزیجات، یک تکه نان، یک چاقوی جیبی و گاهی یک کتابچه راهنمای باشگاه آلپاین و همیشه یک قرقره سیم برای تعمیرات اضطراری نگه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It offers more usefulness than thought possible in a pocketknife this size.
[ترجمه گوگل]در یک چاقوی جیبی با این اندازه بیشتر از آنچه تصور می شود مفید است
[ترجمه ترگمان]این کار کارآیی بیشتری را نسبت به آنچه که در یک چاقوی جیبی وجود دارد، می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She knocks his gun aside and he flips open a pocketknife on Kim.
[ترجمه گوگل]او اسلحه اش را کنار می زند و او یک چاقوی جیبی را روی کیم باز می کند
[ترجمه ترگمان]تفنگش را کنار می زند و یک چاقوی جیبی را روی کیم باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Me, I like to carry a pocket knife.
[ترجمه گوگل]من، من دوست دارم یک چاقوی جیبی حمل کنم
[ترجمه ترگمان]من، من دوست دارم یه چاقوی جیبی داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Folded pocket knives with blades less than three inches long will also be exempt.
[ترجمه گوگل]چاقوهای جیبی تا شده با تیغه های کمتر از سه اینچ نیز معاف خواهند بود
[ترجمه ترگمان]تیغه های جیبی Folded با تیغه های کم تر از سه اینچ هم معاف خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Cokley managed to remove a small pocket knife from his pocket and cut Deering on the leg.
[ترجمه گوگل]کوکلی موفق شد یک چاقوی جیبی کوچک را از جیب خود خارج کند و پای دیرینگ را برید
[ترجمه ترگمان]Cokley موفق شد چاقوی جیبی کوچکی را از جیبش بیرون آورد و Deering the را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Pocket Knife, Multi Pliers, Scissors, Metal Box, Keychain, Gift Items Gifts Articles.
[ترجمه گوگل]چاقوی جیبی، چند انبردست، قیچی، جعبه فلزی، جاکلیدی، اقلام هدیه مقالات هدیه
[ترجمه ترگمان]جیبی Knife، Multi Pliers، Scissors، Metal، Keychain، Articles هدیه اقلام هدیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. My pocket knife is quicker than yours.
[ترجمه گوگل]چاقوی جیبی من سریعتر از شماست
[ترجمه ترگمان]چاقوی جیبی من سریع تر از مال تو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. He jabbed the piece of meat with his pocket knife.
[ترجمه گوگل]با چاقوی جیبی اش به تکه گوشت زد
[ترجمه ترگمان]تکه گوشت را با چاقوی جیبی اش فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. A pocket knife is a handy tool for any camper or hiker.
[ترجمه گوگل]چاقوی جیبی ابزاری مفید برای هر مسافر یا کوهنوردی است
[ترجمه ترگمان]چاقوی جیبی ابزار دستی برای هر camper یا hiker است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. This pocket knife is used to cut chives.
[ترجمه گوگل]این چاقوی جیبی برای بریدن پیازچه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این چاقوی جیبی برای بریدن chives استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Is this pocket knife that you are looking for?
[ترجمه گوگل]آیا این چاقوی جیبی که به دنبال آن هستید است؟
[ترجمه ترگمان]این چاقوی جیبی است که دنبالش می گردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. What do you do with my pocket knife?
[ترجمه گوگل]با چاقوی جیبی من چه کار می کنی؟
[ترجمه ترگمان]با چاقوی جیبی من چیکار می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Multi Function Tool, Pocket Knife, Kitchen Knife Set, Scissors, Manicure Set.
[ترجمه گوگل]ابزار چند منظوره، چاقوی جیبی، ست چاقوی آشپزخانه، قیچی، ست مانیکور
[ترجمه ترگمان]ابزار عملکرد چند تایی، چاقوی جیبی، Set Kitchen، Scissors، manicure Set
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. This is a sharp pocket knife.
[ترجمه گوگل]این یک چاقوی جیبی تیز است
[ترجمه ترگمان]این چاقوی جیبی تیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Where the water dripped on to my dirt floor, I scraped a trench with my pocket knife to let it drain out.
[ترجمه گوگل]جایی که آب روی زمین خاکی من چکه می کرد، با چاقوی جیبی ام یک سنگر را تراشیدم تا تخلیه شود
[ترجمه ترگمان]جایی که آب از کف زمین می چکید، یک گودال را با چاقوی جیبی پاک کردم تا آن را خشک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. After some thought, I was able to cut the rope near the stern with my pocket knife lashed to a paddle.
[ترجمه گوگل]پس از اندکی فکر، توانستم طناب را در نزدیکی دم عقب با چاقوی جیبی که به دست و پا زدن زده بودم، برش دهم
[ترجمه ترگمان]بعد از کمی تفکر، توانستم طناب را با چاقوی جیبی که به یک پارو بسته شده بود قطع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاقوی جیبی (اسم)
pocketknife

انگلیسی به انگلیسی

• small knife which can be carried in the pocket
small knife with blades that can be folded into the handle
a pocket knife is the same as a penknife.

پیشنهاد کاربران

Pocket : جیب 👖
Knife : چاقو 🔪
Pocket knife : چاقوی جیبی
Pocket knives : چاقوهای جیبی
چاقوی جیبی

بپرس