possessor

/pəˈzesər//pəˈzesə/

معنی: دارا، مالک، متصرف
معانی دیگر: متصرف، مالک، دارا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who has, owns, or possesses something.
مترادف: holder, keeper, owner

- The possessor of the winning ticket has not yet claimed his prize.
[ترجمه گوگل] دارنده بلیت برنده هنوز جایزه خود را نگرفته است
[ترجمه ترگمان] صاحب بلیط برنده هنوز جایزه خود را نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Riches either serve or govern the possessor.
[ترجمه گوگل]ثروت یا در خدمت دارنده است یا بر آن حکومت می کند
[ترجمه ترگمان]Riches یا خدمت کردن به مالک یا اداره کردن مالک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Diligence and thrift made him a possessor of warm fortunes.
[ترجمه گوگل]همت و صرفه جویی او را صاحب ثروت های گرم ساخت
[ترجمه ترگمان]Diligence و thrift او را مالک ثروت گرم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's now the proud possessor of two satellite dishes.
[ترجمه گوگل]او اکنون صاحب دو دیش ماهواره است
[ترجمه ترگمان]او حالا مالک بزرگ دو ظرف ماهواره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They evicted the property from its unlawful possessor.
[ترجمه گوگل]آنها ملک را از صاحب غیرقانونی آن بیرون کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها ملک را از ملک غیر قانونی و غیر قانونی بیرون انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is now the proud possessor of a driving licence.
[ترجمه گوگل]او اکنون مفتخر به داشتن گواهینامه رانندگی است
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر مالک مغرور یک مجوز رانندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She has that star quality that makes its possessor the focus of attention.
[ترجمه گوگل]او آن ویژگی ستاره ای را دارد که صاحب آن را در کانون توجه قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]او آن کیفیت ستاره ای را دارد که باعث می شود مالک کانون توجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is the fortunate possessor of a fine singing voice.
[ترجمه گوگل]او صاحب خوش شانسی از صدای خوب آواز است
[ترجمه ترگمان]او مالک خوشبخت یک آواز خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ms Nova is the proud possessor of a truly incredible voice.
[ترجمه گوگل]خانم نوا صاحب افتخار یک صدای واقعا باورنکردنی است
[ترجمه ترگمان]خانم Nova، صاحب مفتخر یک صدای واقعا باور نکردنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is at last the proud possessor of a driving-licence.
[ترجمه گوگل]او بالاخره صاحب گواهینامه رانندگی با افتخار است
[ترجمه ترگمان]او بالاخره صاحب مفتخر یک مجوز رانندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was instantly celebrated as a possessor of breathtaking quickness and ball-handling, a deft-shooting touch and suffocating defensive prowess.
[ترجمه گوگل]او فوراً به عنوان یک دارنده سرعت نفس گیر و هندلینگ توپ، ضربه زدن ماهرانه و قدرت دفاعی خفه کننده مورد تجلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله به عنوان یک مالک بی نظیر و سریع مشهور شد، با دست و پنجه نرم و ماهرانه، با مهارت و مهارت در حال پرواز، و در حال خفه کردن نیروهای دفاعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The possessor, at last, of secret knowledge.
[ترجمه گوگل]بالاخره صاحب دانش پنهانی
[ترجمه ترگمان]سرانجام مالک دانش سری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wrangham opines that while attacks on a possessor are rarely successful, such harassment often prevents eating.
[ترجمه گوگل]Wrangham عقیده دارد که اگرچه حملات به مالک به ندرت موفقیت آمیز است، چنین آزار و اذیتی اغلب مانع از خوردن غذا می شود
[ترجمه ترگمان]Wrangham خاطر نشان کرد که در حالی که حملات به یک مالک به ندرت موفق می شوند، چنین آزار و اذیت اغلب مانع خوردن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He lacks the star quality which makes its possessor the automatic focus of attention.
[ترجمه گوگل]او فاقد کیفیت ستاره ای است که باعث می شود صاحب آن به طور خودکار توجه را متمرکز کند
[ترجمه ترگمان]او فاقد کیفیت ستاره است که توجه خود را به جلب توجه خودکار جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She is the possessor of this house.
[ترجمه گوگل]او صاحب این خانه است
[ترجمه ترگمان]او مالک این خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It blesses its possessor,(sentence dictionary) and affords a large measure of enjoyment to others.
[ترجمه گوگل]صاحب خود را برکت می دهد (فرهنگ جملات) و مقدار زیادی از لذت را برای دیگران فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این کار به صاحبش کمک می کند (فرهنگ لغت را مجازات می کند)و یک معیار بزرگ برای لذت بردن از دیگران به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارا (اسم)
endowment, possessor

مالک (اسم)
have, lord, landowner, landlord, possessor, owner, proprietor, landed proprietor, proprietress

متصرف (اسم)
possessor, proprietor, occupier

تخصصی

[ریاضیات] مالک، دارا، متصرف

انگلیسی به انگلیسی

• proprietor, owner
the possessor of something is the person who has it or owns it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : possess
✅️ اسم ( noun ) : possession / possessive / possessiveness / possessor
✅️ صفت ( adjective ) : possessive / possessed / possessory / possessable ( possessible )
✅️ قید ( adverb ) : possessively
تسخیرکننده
مالک_صاحب

بپرس