prejudicial

/ˌpredʒəˈdəʃl̩//ˌpredʒʊˈdɪʃl̩/

معنی: تبعیض امیز، زیان رسان
معانی دیگر: آسیب آور، زیانبخش، صدمه زننده، مضر، prejudicious زیان رسان، تبعی­ امیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: prejudicially (adv.)
• : تعریف: causing prejudice; putting at a disadvantage; injurious; detrimental.

جمله های نمونه

1. Too much smoking is prejudicial to health.
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن زیاد برای سلامتی مضر است
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن زیاد برای سلامتی مضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The news - report was prejudicial to the defendant's case.
[ترجمه گوگل]خبر - گزارش به پرونده متهم آسیب زد
[ترجمه ترگمان]گزارش اخبار مربوط به پرونده متهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These prejudicial policies often incite dissension within the Union.
[ترجمه گوگل]این سیاست های پیش داوری اغلب باعث ایجاد اختلاف در اتحادیه می شود
[ترجمه ترگمان]این سیاست های تبعیض آمیز اغلب موجب اختلاف در داخل اتحادیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With others we have prejudicial associations at the level of racial stereotypes.
[ترجمه گوگل]با دیگران، ما در سطح کلیشه‌های نژادی روابط پیش داوری داریم
[ترجمه ترگمان]ما با دیگران، در سطح باورهای نژادی، انجمن های تعصبی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The reporter's coverage resulted in prejudicial publicity for the defendant.
[ترجمه گوگل]پوشش خبرنگار منجر به تبلیغات غیرقانونی برای متهم شد
[ترجمه ترگمان]پوشش گزارشگر منجر به تبلیغات مضر برای متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Reverent but prejudicial Ancestor Worship - one of China's immense Cemeteries, which seriously lessen her productive land area.
[ترجمه گوگل]عبادت اجداد محترم اما متعصب - یکی از گورستان های عظیم چین که به طور جدی وسعت زمین پربار او را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]reverent، اما prejudicial Ancestor، یکی از cemeteries بزرگ چین است که به طور جدی منطقه productive را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fraternization within the chain of command, prejudicial to good order and discipline.
[ترجمه گوگل]برادری در زنجیره فرماندهی، مخل نظم و انضباط خوب
[ترجمه ترگمان]fraternization در زنجیره فرماندهی، که نظم و انضباط خوبی را به مخاطره می افکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Prejudicial looked attentively at the amblyopia cure henceforth to bring very great difficulty.
[ترجمه گوگل]Prejudicial از این پس به دقت به درمان آمبلیوپی نگاه کرد تا دشواری بسیار زیادی را به همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]prejudicial با دقت به آن داروی علاج ناپذیری که از آن پس سخت دچار اشکال شده بود نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A trial invalid because of basic prejudicial error in procedure.
[ترجمه گوگل]آزمایشی به دلیل خطای پیش داوری اساسی در رویه نامعتبر است
[ترجمه ترگمان]یک دادگاه به دلیل خطای اساسی در فرآیند نامعتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You could face up to eight years in jail for spreading rumours considered prejudicial to security.
[ترجمه گوگل]شما ممکن است به دلیل انتشار شایعاتی که برای امنیت مخاطره آمیز تلقی می شود تا هشت سال زندان محکوم شوید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است با هشت سال زندان مواجه شوید که شایعاتی انتشار یافته اند که برای امنیت مضر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The judge decided that allowing the videotape as evidence would be prejudicial to the outcome of the trial.
[ترجمه گوگل]قاضی تصمیم گرفت که اجازه دادن به نوار ویدئویی به عنوان مدرک برای نتیجه محاکمه زیان آور است
[ترجمه ترگمان]قاضی تصمیم گرفت که اجازه دهد نوار ویدئو به عنوان مدرک برای نتیجه محاکمه مضر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If the Proof was heard in Kirkwall she said it would be prejudicial to certain adult witnesses that would be called.
[ترجمه گوگل]اگر Proof در کرکوال شنیده می شد، او گفت که برای شاهدان بزرگسال خاصی که فراخوانده می شوند، ضرر خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اگر این مدرک در Kirkwall شنیده می شد، او می گفت که این برای برخی از شاهدان بالغ خطرناک خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The directors consider that such disclosures would be seriously prejudicial to the interests of the group.
[ترجمه گوگل]مدیران معتقدند که چنین افشاگری به طور جدی به منافع گروه آسیب وارد می کند
[ترجمه ترگمان]مدیران می دانند که چنین disclosures به طور جدی برای منافع گروه مضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A resident of Kimbolton Road expressed the fear that the new infirmary might be prejudicial to his property.
[ترجمه گوگل]یکی از ساکنان جاده کیمبولتون ابراز نگرانی کرد که درمانگاه جدید ممکن است به اموال وی آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]یکی از ساکنان خیابان Kimbolton ابراز نگرانی کرد که این درمانگاه جدید ممکن است برای اموال او مضر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Such a doctor would have an informed knowledge of the subject before coming into contact with any prejudicial remarks.
[ترجمه گوگل]چنین پزشکی قبل از تماس با هر گونه اظهارات پیش داوری، آگاهی آگاهانه ای از موضوع خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]چنین دکتری قبل از اینکه با هر گونه اظهارات تبعیض آمیز در ارتباط باشد، از این موضوع آگاهی کاملی خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبعیض امیز (صفت)
discriminatory, prejudicial, prejudicious

زیان رسان (صفت)
prejudicial, prejudicious, nocent

تخصصی

[حقوق] مؤثر (بر)، تبعیض آمیز، موجب تضییع حق، منافی، زیان آور

انگلیسی به انگلیسی

• biased, having a previous opinion; pertaining to an advance judgement; damaging, harmful; wounding, offensive
prejudicial actions or situations are harmful, especially to people's health, their safety, or their way of life; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : prejudice
✅️ اسم ( noun ) : prejudice
✅️ صفت ( adjective ) : prejudiced / prejudicial
✅️ قید ( adverb ) : _
مخرب
زیان آور
جانبدارانه
صدمه زدم_لطمه زدن
پیش داورانه
مغایر با

بپرس