progressional


دارای پیشرفت تدریجی، تصاعدی

جمله های نمونه

1. According to the peculiarity that the scale exhibit progressional variety, this paper deduces a group of multiscale wavelet filter from two dimensions smooth function.
[ترجمه گوگل]با توجه به ویژگی خاصی که مقیاس تنوع پیشرونده را نشان می دهد، این مقاله گروهی از فیلتر موجک چند مقیاسی را از عملکرد صاف دو بعدی استنباط می کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به ویژگی خاص که مقیاس نشان می دهد، این مقاله گروهی از فیلتر موجک multiscale را از دو بعد تابع نرم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Actually the floor joins whether firmly, be absent lock is progressional how many, and the angle pouring wine cup that depends on locking up gusset plate and size of area pouring wine cup.
[ترجمه گوگل]در واقع کف می‌پیوندد که آیا محکم باشد، قفل وجود نداشته باشد، چند قفل پیشرونده است، و زاویه ریختن فنجان شراب که به قفل کردن بشقاب و اندازه ناحیه ریختن فنجان شراب بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]در واقع زمین به طور محکم به هم متصل می شود، قفل نباشد، چند عدد است، و زاویه جام شراب که به قفل کردن بشقاب و اندازه مساحت برای ریختن جام شراب بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Another expression of the radial matrix elements for isotropic harmonic oscillator is obtained by using progressional expression of the generalized Laguerre polynomial and the partial integration.
[ترجمه گوگل]بیان دیگری از عناصر ماتریس شعاعی برای نوسانگر هارمونیک همسانگرد با استفاده از بیان پیشروی چند جمله ای لاگر تعمیم یافته و انتگرال گیری جزئی به دست می آید
[ترجمه ترگمان]بیان دیگر عناصر ماتریس شعاعی برای نوسانگر هارمونیک isotropic با استفاده از بیان progressional چند جمله ای تعمیم یافته و انتگرال جزیی به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have to face to a challenge that how to resolve the problems of Chinese development nicely and China could become the progressional nonesuch of the human's civilization.
[ترجمه گوگل]ما باید با چالشی روبه رو شویم که چگونه مشکلات توسعه چین را به خوبی حل کنیم و چین می تواند تبدیل به غیر مترقی تمدن بشر شود
[ترجمه ترگمان]ما باید با چالشی مواجه شویم که چگونه مشکلات توسعه چین را به خوبی حل و فصل کنیم و چین می تواند به progressional nonesuch تمدن بشر تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Actually the floor joins whether firmly, be absent lock is progressional how many, and material of the structure that depends on lock, base material pledges and machine precision to wait.
[ترجمه گوگل]در واقع کف به هم می پیوندد که آیا محکم باشد، قفل وجود نداشته باشد، چند متری پیش رونده است، و مواد سازه که به قفل، تعهد مواد پایه و دقت ماشین بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]در واقع زمین به طور محکم به هم متصل می شود، قفل نباشد، چند نمونه و ماده ساختاری است که به قفل، وعده های مواد پایه و دقت ماشین برای انتظار بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All the above researches have won the National Scientific Conference Award and Chinese Academy of Sciences' and National Level 1 Progressional Awards respectively.
[ترجمه گوگل]همه تحقیقات فوق به ترتیب برنده جایزه کنفرانس علمی ملی و جوایز پیشرفت آکادمی علوم چین و جوایز پیشرفت سطح 1 ملی شده اند
[ترجمه ترگمان]همه تحقیقات فوق به ترتیب برنده جایزه کنفرانس علمی ملی و آکادمی علوم و سطح ملی ۱ Progressional شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper can be the probe to pave the progressional way of enterprises reforming.
[ترجمه گوگل]این مقاله می تواند کاوشگری باشد برای هموار کردن مسیر پیشروی اصلاح بنگاه ها
[ترجمه ترگمان]این مقاله می تواند در جهت هموار ساختن روش progressional برای اصلاح شرکت ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به طور تصاعدی

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to advancement, of forward movement; of growth, developmental

پیشنهاد کاربران

بپرس