quackery

/ˈkwækəri//ˈkwækəri/

معنی: حقه بازی، شارلاتان بازی، حلیه گری
معانی دیگر: شیادی، ریا کاری، وانمودگری، (خود را) جا زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the claims, methods, or practice of a quack.

جمله های نمونه

1. Some scientists relegate parapsychology to the sphere of quackery.
[ترجمه گوگل]برخی از دانشمندان فراروانشناسی را به حوزه خیانتکاری تنزل می دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشمندان فراروانشناسی را به حوزه quackery ارسال کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To some people, herbal medicine is quackery.
[ترجمه گوگل]از نظر برخی افراد، داروی گیاهی مزخرف است
[ترجمه ترگمان]برای برخی افراد، داروهای گیاهی quackery است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Neither the accepted medical help, nor the quackery were of much use, for poor Louisa died early the following morning.
[ترجمه گوگل]نه کمک پزشکی پذیرفته شده و نه حقه بازی فایده چندانی نداشت، زیرا لوئیزا بیچاره صبح زود مرد
[ترجمه ترگمان]نه کمک پزشکی پذیرفته شد و نه the از آن استفاده کردند، زیرا لوئی زا بی نوا صبح روز بعد فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most medical practices were based on a fearful quackery, and most of the doctors were butchers or cranks.
[ترجمه گوگل]بیشتر اقدامات پزشکی بر اساس یک حیله گری ترسناک بود و بیشتر پزشکان قصاب یا قاتل بودند
[ترجمه ترگمان]بیشتر پزشکان بر پایه a fearful بودند و اغلب پزشکان قصاب یا cranks بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That may sound like a bunch of Internet quackery, but there's now some empirical evidence for the claim that defecation posture affects your body.
[ترجمه گوگل]این ممکن است به نظر یک مشت فریبکاری اینترنتی باشد، اما اکنون شواهد تجربی برای این ادعا وجود دارد که وضعیت اجابت مزاج بر بدن شما تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است مانند یک خوشه اینترنتی باشد، اما در حال حاضر برخی شواهد تجربی برای این ادعا وجود دارد که وضعیت بدنی شما بر بدن شما تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. LaHaye's books have their share of quackery and pseudoscience, but that does not preclude some genuinely wise counsel to lovers--especially inexperienced ones.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های لاهای سهم خود را از حیله‌گری و شبه‌علم دارند، اما این مانع از برخی توصیه‌های واقعاً عاقلانه به عاشقان - به‌ویژه افراد بی‌تجربه، نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]کتاب های LaHaye سهم خود را از \"quackery\" و \"pseudoscience\" دارند، اما این امر مانع از یک رایزنی صادقانه برای عاشقان (به خصوص افراد بی تجربه)نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alternative and complementary medicine are mostly quackery.
[ترجمه گوگل]طب جایگزین و مکمل اکثراً حیله گر هستند
[ترجمه ترگمان]درمان های جایگزین و مکمل اغلب quackery هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its primary focus is on quackery -related information that is difficult or impossible to get elsewhere.
[ترجمه گوگل]تمرکز اصلی آن بر روی اطلاعات مربوط به حقه بازی است که به سختی یا غیرممکن به دست آوردن آنها در جای دیگر است
[ترجمه ترگمان]تمرکز اصلی آن بر روی اطلاعات مربوط به quackery است که برای رسیدن به جای دیگر دشوار یا غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's time to end the quackery of modern medicine and the profiteering from human suffering.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که به حیله گری طب مدرن و سودجویی از رنج بشر پایان دهیم
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان پایان دادن به quackery داروهای مدرن و سودجویی از رنج انسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So-called "evidence-based medicine" has become modern-day quackery.
[ترجمه گوگل]به اصطلاح "پزشکی مبتنی بر شواهد" تبدیل به حیله گری امروزی شده است
[ترجمه ترگمان]به اصطلاح \"پزشکی مبتنی بر شواهد\" به quackery امروزی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In a famous play by Goethe, the doctor is accused of practicing quackery.
[ترجمه گوگل]در نمایشنامه معروفی از گوته، دکتر متهم به خیانتکاری است
[ترجمه ترگمان]در یک نمایش مشهور از طرف گوته، پزشک متهم به تمرین quackery است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People are intoxicated thing repeatedly reported, but no expose quackery mystery.
[ترجمه گوگل]مردم چیزی مست هستند بارها و بارها گزارش شده است، اما هیچ رمز و راز حقه بازی افشا نمی کند
[ترجمه ترگمان]همه چیز مست و مست است، اما هیچ رازی را آشکار نمی سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Law's latest work, Believing Bullshit, sets out a spotter's guide to the standard techniques of intellectual quackery, to help the unwitting among us.
[ترجمه گوگل]آخرین کار لاو، باور به چرندیات، راهنمای یک ناظر را برای تکنیک‌های استاندارد فریبکاری فکری برای کمک به افراد ناخواسته در میان ما ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]آخرین کار قانون، باور Bullshit، راهنمای spotter برای تکنیک های استاندارد of فکری است تا به unwitting در میان ما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Under the banner of holistic and integrative healthcare, he thus promotes a 'quick fix' and outright quackery.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تحت لوای مراقبت های بهداشتی جامع و یکپارچه، او یک «رفع سریع» و حقه بازی آشکار را ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]او تحت لوای مراقبت های فراگیر و جامع، یک راه حل سریع و صریح را ترویج می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حقه بازی (اسم)
juggle, illusionism, bosh, quackery, trickiness, cog, legerdemain, harlequin, hanky-panky, double-dealing, flim-flam, hocus-pocus

شارلاتان بازی (اسم)
quackery, sciolism

حلیه گری (اسم)
quackery

انگلیسی به انگلیسی

• fraudulence, charlatanism; dishonesty, deceit

پیشنهاد کاربران

حیله گری
This term refers to the promotion of false or unproven medical practices or treatments. It suggests that the information is based on pseudoscience or fraudulent claims.
ترویج شیوه ها یا درمان های پزشکی نادرست یا اثبات نشده
...
[مشاهده متن کامل]

این نشان می دهد که اطلاعات بر اساس شبه علم یا ادعاهای جعلی است.
***************************************************************************************************
مثال؛
“The advertisement for the miracle cure is pure quackery. ”
A doctor might warn patients about the dangers of quackery in the healthcare industry.
In a discussion about alternative medicine, someone might say, “There is a fine line between legitimate treatments and quackery. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-misinformation/
به جز معنای فریبکاری و حیله گری، ندرتا این واژه به معنای کواک کواک کردن دسته ای از اردک ها هم به کار می رود.
منبع: Oxford English Dictionary
در درمان به وضعیتی گفته میشه که یک دکتر به دلیل نابلد بودن، اشتباهی درمان میکنه یا فردی که خودش رو به دروغ پزشک معرفی میکنه و سر مردم کلاه میذاره

بپرس