rubbishy

/ˈrʌbɪʃi//ˈrʌbɪʃi/

معنی: بی ارزش
معانی دیگر: پرشغال یا کثافت، مهمل، چرند، جفنگ

جمله های نمونه

1. Rubbishy commercials and harmful programmes contribute to the rise in violence and crime in the street.
[ترجمه گوگل]تبلیغات مزخرف و برنامه های مضر به افزایش خشونت و جنایت در خیابان کمک می کند
[ترجمه ترگمان]تبلیغات rubbishy و برنامه های مضر به افزایش خشونت و جنایت در خیابان کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Worse than all, rubbishy commercials and harmful programmes lead to bad tastes and a distorted viewpoint towards human life.
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، تبلیغات مزخرف و برنامه های مضر منجر به بد سلیقه ها و نگاه تحریف شده نسبت به زندگی انسان می شود
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه، تبلیغات rubbishy و برنامه های مضر منجر به مزه بد و دیدگاه تحریف شده از زندگی انسان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rubbishy newspaper formed almost the sole reading of the majority.
[ترجمه گوگل]روزنامه کثیف تقریباً تنها قرائت اکثریت را تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]روزنامه rubbishy تنها قرائت اکثریت را تشکیل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It doesn't matter that the children will watch rubbishy commercials or spectacles of sadism and violence – so long as they are quiet.
[ترجمه گوگل]فرقی نمی‌کند که بچه‌ها آگهی‌های بازرگانی مزخرف یا نمایش‌های سادیسم و ​​خشونت را تماشا کنند - تا زمانی که ساکت باشند
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که بچه ها تبلیغات rubbishy یا عینک of و خشونت را تماشا کنند - تا زمانی که ساکت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It doesn't matter that the children watch rubbishy commercials or spectacles of sadism and violence--so long as they are quiet.
[ترجمه گوگل]فرقی نمی‌کند که بچه‌ها آگهی‌های بازرگانی مزخرف یا نمایش‌های سادیسمی و خشونت را تماشا کنند - به شرطی که ساکت باشند
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که بچه ها تبلیغات rubbishy یا عینک of و خشونت را تماشا کنند - - تا زمانی که ساکت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It doesn't matter that the children will watch rubbishy commercials and spectacles of sadism and violence-so long as they are quiet.
[ترجمه گوگل]فرقی نمی کند که بچه ها تا زمانی که ساکت باشند، آگهی های بازرگانی مزخرف و نمایش های سادیسم و ​​خشونت را تماشا کنند
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که بچه ها تبلیغات و برنامه های sadism و خشونت را تماشا کنند - تا زمانی که ساکت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You know, the kids are exposed to rubbishy commercials and spectacles of violence.
[ترجمه گوگل]می دانید، بچه ها در معرض آگهی های بازرگانی مزخرف و نمایش های خشونت آمیز هستند
[ترجمه ترگمان]می دانید، کودکان در معرض تبلیغات rubbishy و عینک خشونت قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm telling you here and now to let this rubbishy idea drop.
[ترجمه گوگل]من اینجا و اکنون به شما می گویم که بگذارید این ایده مزخرف از بین برود
[ترجمه ترگمان]من دارم به تو می گویم که این فکر احمقانه را رها کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main rocks types of the late Jurassic volcanic rocks in Genhe terrain, Daxinganlin are volcanic lava and volcanic rubbishy rocks.
[ترجمه گوگل]انواع سنگ های اصلی سنگ های آتشفشانی ژوراسیک پسین در زمین ژنه، داسینگانلین، گدازه های آتشفشانی و سنگ های زباله آتشفشانی هستند
[ترجمه ترگمان]صخره های اصلی صخره های آتشفشانی اواخر ژوراسیک در ناحیه Genhe، گدازه آتشفشانی و صخره های آتشفشانی rubbishy هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی ارزش (صفت)
naught, null, trifling, trashy, brummagem, worthless, valueless, junky, worm-eaten, raffish, punk, fustian, no-par, picayune, picayunish, rubbishy, unvalued, waff

انگلیسی به انگلیسی

• dirty, trashy, full of garbage; worthless, having no value
if you describe something as rubbishy, you mean that you think it is very poor quality; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس