radicalize

/ˈrædəkəˌlaɪz//ˈrædəkəˌlaɪz/

(به ویژه از نظر سیاسی) ریشه گرای کردن یا شدن، بنیادگرای کردن یاشدن، بنیاد شکن کردن یا شدن، تندرو کردن یا شدن، افراطی کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: radicalizes, radicalizing, radicalized
مشتقات: radicalization (n.)
• : تعریف: to make or become radical, esp. in political or social ideas.

جمله های نمونه

1. He says the opposition will radicalize its demands if these conditions aren't met.
[ترجمه گوگل]او می گوید که اگر این شرایط برآورده نشود، اپوزیسیون خواسته های خود را رادیکال خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]وی می گوید که اگر این شرایط برآورده نشود، مخالفان خواسته های خود را برآورده خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Recent events have radicalized opinion on educational matters.
[ترجمه گوگل]رویدادهای اخیر افکار را در مورد مسائل آموزشی رادیکال کرده است
[ترجمه ترگمان]رویداده ای اخیر افکار رادیکال درباره موضوعات آموزشی را مطرح کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The trial was a radicalizing experience for her.
[ترجمه گوگل]محاکمه برای او یک تجربه رادیکال کننده بود
[ترجمه ترگمان]این محاکمه یک تجربه radicalizing برای او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The 1914-18 War radicalized informed opinion on educational matters.
[ترجمه گوگل]جنگ 1914-1918 افکار آگاهانه را در مورد مسائل آموزشی رادیکال کرد
[ترجمه ترگمان]جنگ ۱۸ - ۱۹۱۴ باعث شد تا عقاید اساسی در مورد موضوعات آموزشی مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Young people have been radicalized by the struggle with the government.
[ترجمه گوگل]جوانان با مبارزه با دولت رادیکال شده اند
[ترجمه ترگمان]جوانان توسط مبارزه با دولت رادیکال شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Libertarian emphasis on the radicalizing effect of restricted employment opportunities, too, appears exaggerated.
[ترجمه گوگل]تأکید آزادیخواهان بر تأثیر رادیکالیزه کننده فرصت های شغلی محدود نیز اغراق آمیز به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]تاکید Libertarian بر تاثیر radicalizing فرصت های شغلی محدود نیز اغراق آمیز به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sex bloggers radicalize the blogging mission through witty self-photography and ephemeral appearances.
[ترجمه گوگل]وبلاگ نویسان سکس ماموریت وبلاگ نویسی را از طریق عکاسی از خود و ظاهرهای زودگذر رادیکال می کنند
[ترجمه ترگمان]وبلاگ نویسان سکس، ماموریت بلاگ نویسی را از طریق self و ظاهر ephemeral به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "Politicians will try to increase tensions and radicalize opinion, " says Serhiy Taran, director of the International Institute for Democracy in Kyiv.
[ترجمه گوگل]سرهی تاران، مدیر مؤسسه بین المللی دموکراسی در کیف، می گوید: «سیاستمداران تلاش خواهند کرد تنش ها را افزایش دهند و افکار را رادیکالیزه کنند
[ترجمه ترگمان]Serhiy Taran، رئیس موسسه بین المللی دموکراسی در کیف، می گوید: \" سیاستمداران سعی خواهند کرد تا تنش ها و عقاید radicalize را افزایش دهند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To ensure his continued ascendancy over Congress, Gandhi had to radicalize himself again.
[ترجمه گوگل]گاندی برای اطمینان از تداوم برتری خود بر کنگره، مجبور شد دوباره خود را رادیکال کند
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از برتری مداوم وی در کنگره، گاندی مجبور شد دوباره خود را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It also provided another link between the radicals and the radicalized hippies.
[ترجمه گوگل]همچنین پیوند دیگری بین رادیکال ها و هیپی های رادیکال شده ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]همچنین پیوند دیگری بین تندروها و هیپی ها را تامین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whaling, Reiniger said from his Palo Alto hotel room, radicalized the black sailors, who traveled the world hunting whales.
[ترجمه گوگل]راینیگر از اتاق هتلش در پالو آلتو گفت که صید نهنگ، ملوانان سیاه پوست را که برای شکار نهنگ ها به سراسر جهان سفر می کردند، رادیکال کرد
[ترجمه ترگمان]نهنگ شکار نهنگ از اتاق هتل پالو آلتو و رادیکال کردن ملوانان سیاه پوست که به شکار نهنگ در دنیا سفر کرده بود، گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both are figures caught betwixt and between, either compromised or radicalized by virtue of being women within a culture.
[ترجمه گوگل]هر دو چهره‌هایی هستند که در میان و میان، به دلیل زن بودن در یک فرهنگ، به خطر افتاده یا رادیکال شده‌اند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها به واسطه فضیلت زنان در یک فرهنگ، بین و یا رادیکال شده یا رادیکال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Muqtedar Khan, an associate professor of political science at the University of Delaware, said he was not sure the Islamic center dispute alone would radicalize anyone.
[ترجمه گوگل]مقتدر خان، دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه دلاور، گفت که او مطمئن نیست که مناقشه مرکز اسلامی به تنهایی کسی را رادیکال کند
[ترجمه ترگمان]Muqtedar خان، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه دلاویر گفت که او مطمئن نیست که اختلاف مرکز اسلامی به تنهایی باعث آزار کسی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Just as terrorists have taken advantage of the openness of our societies to carry out their plots, violent extremists use the internet to radicalize and intimidate.
[ترجمه گوگل]همانطور که تروریست ها از فضای باز جوامع ما برای اجرای توطئه های خود سوء استفاده کرده اند، افراط گرایان خشن نیز از اینترنت برای رادیکال کردن و ارعاب استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]همان طور که تروریست ها از باز بودن جوامع خود برای انجام توطئه های خود استفاده کرده اند، افراط گرایان خشونت طلب از اینترنت برای ارعاب و ترساندن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make extreme, make radical or more radical (also radicalise)

پیشنهاد کاربران

radicalize ( v ) ( r�dɪkəˌlaɪz ) =to make people more radical in their political opinions, e. g. Some of those involved had been radicalized by the Vietnam War. radicalism ( n )
radicalize
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : radicalize
✅️ اسم ( noun ) : radicalism / radical / radicalization
✅️ صفت ( adjective ) : radical
✅️ قید ( adverb ) : radically
ساختارشکنی
قبولاندن عقاید جدید و کاملاً متفاوت به مردم به ویژه در حوزه سیاسی و اجتماعی
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/radicalize
تغییر دادن ماهیت چیزی
چیزی را از بیخ و بن دگرگون ساختن
از اساس دگرگون کردن
It radicalizes the traditional understanding of the work of the architect
این امر، درک سنّتی از کار معمار را از اساس تغییر می دهد
cause ( someone ) to adopt radical positions on political or social issues.
موضع رادیکال ( افراطی ) نسبت به . . . گرفتن
Radical
رادیکال/
Radically
رادیکالانه/
Radicalize
رادیکالیدن/
Radicalizer
رادیکالنده/
Radicalized
رادیکالیده/
Radicalizing
رادیکالیدن، رادیکالان ( مانند خندان ) ​
Radicalizingly
...
[مشاهده متن کامل]

رادیکالان وار/
Radicalization
رادیکالِش
Radicalizational
رادیکالِشی، رادیکالِشال
Radicalism
رادیکالگرایی
Radicalist
رادیکالگرا
Radicalistic
رادیکالیک، رادیکالگراییک
Radicalistically
رادیکالیکانه، رایدیکالگرانه
Radicalness
رادیکالِگی/

بپرس