rationing


جیره بندى کردن، جیره بندى قانون ـ فقه : جیره بازرگانى : سهمیه بندى علوم نظامى : جیره بندى

جمله های نمونه

1. they tried to eke out their sugar supply by strict rationing
آنها سعی کردند با سهمیه بندی شدید،در مصرف شکر صرفه جویی کنند.

2. It reckons that rationing would ossify the farm industry.
[ترجمه گوگل]بر این باور است که جیره بندی صنعت کشاورزی را متلاشی می کند
[ترجمه ترگمان]این موضوع فکر می کند که سهمیه بندی در صنعت کشاورزی ممنوع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government introduced meat rationing in May.
[ترجمه گوگل]دولت جیره بندی گوشت را در ماه مه معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]دولت سهمیه بندی گوشت در ماه مه را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Food rationing was abolished in that country long ago.
[ترجمه گوگل]جیره بندی مواد غذایی مدت ها پیش در آن کشور لغو شد
[ترجمه ترگمان]جیره بندی مواد غذایی در آن کشور مدت ها قبل ملغی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wartime austerities included food rationing and shortage of fuel.
[ترجمه گوگل]ریاضت های زمان جنگ شامل جیره بندی مواد غذایی و کمبود سوخت بود
[ترجمه ترگمان]austerities زمان جنگ شامل سهمیه بندی غذا و کمبود سوخت می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They righteously maintain that they do not practise rationing.
[ترجمه گوگل]آنها به درستی معتقدند که جیره بندی را تمرین نمی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقدند که آن ها عمل نکردن را انجام نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. News of bread rationing created panic buying.
[ترجمه گوگل]خبر جیره بندی نان باعث ایجاد وحشت در خرید شد
[ترجمه ترگمان]سهمیه بندی نان باعث ایجاد ترس از خرید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The municipal authorities here are preparing for food rationing.
[ترجمه گوگل]مقامات شهرداری در اینجا برای جیره بندی مواد غذایی آماده می شوند
[ترجمه ترگمان]مقامات شهرداری در اینجا برای سهمیه بندی غذا آماده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Strict rationing of basic foodstuffs was still in force by the end of the year.
[ترجمه گوگل]جیره بندی شدید مواد غذایی اساسی تا پایان سال همچنان به قوت خود باقی بود
[ترجمه ترگمان]سهمیه بندی شدید مواد غذایی اصلی تا پایان سال ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The government may have to introduce water rationing.
[ترجمه گوگل]دولت ممکن است مجبور شود جیره بندی آب را معرفی کند
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است مجبور باشد سهمیه بندی آب را مطرح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rationing had put an end to a surfeit of biscuits long ago.
[ترجمه گوگل]جیره بندی مدت ها پیش به انبوه بیسکویت ها پایان داده بود
[ترجمه ترگمان]Rationing خیلی وقت پیش به آن surfeit رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Government may have to introduce petrol rationing.
[ترجمه گوگل]دولت ممکن است مجبور شود سهمیه بندی بنزین را معرفی کند
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است مجبور به معرفی سهمیه بندی بنزین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So by rationing these foods you cut calorie intake.
[ترجمه گوگل]بنابراین با جیره بندی این غذاها کالری دریافتی را کاهش می دهید
[ترجمه ترگمان]بنابراین با جیره بندی این غذاها، کالری را می برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rationing should not be the exclusive domain of managers and professionals.
[ترجمه گوگل]سهمیه بندی نباید در انحصار مدیران و متخصصان باشد
[ترجمه ترگمان]Rationing نباید حوزه انحصاری مدیران و متخصصان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• process of allotting in fixed portions, process of dividing proportionately

پیشنهاد کاربران

power rationing
Energy rationing, sometimes referred to as “power rationing” – is the practice of cutting off electricity supply during peak hours of use in attempts to reduce electrical consumption
سهمیه بندی

بپرس