retinue

/ˈretəˌnuː//ˈretɪnjuː/

معنی: همراهان، ملتزمین، نگهداری، حشمت، حفظ، حشم، خدم وحشم
معانی دیگر: دنباله روها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: retinued (adj.)
• : تعریف: a group of attendants or other employees who accompany a prominent person.
مترادف: cortege, entourage, escort, train
مشابه: attendants, following, groupies, retainers

- The duke arrived at the castle with a large retinue of guards and servants.
[ترجمه گوگل] دوک با گروه زیادی از نگهبانان و خدمتکاران به قلعه رسید
[ترجمه ترگمان] دوک با ملتزمین رکابش و خدمتکاران به قلعه رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the king and his retinue
شاه و ملتزمین رکاب او

2. He was attended by a numerous retinue.
[ترجمه گوگل]او با حضور خیل عظیمی همراه بود
[ترجمه ترگمان]گروهی از ملازمان و ملازمان زیادی در آنجا حضور داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He travelled with a huge retinue of servants.
[ترجمه گوگل]او با گروه عظیمی از خدمتکاران سفر کرد
[ترجمه ترگمان]او با ملازمان زیادی سفر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Queen was flanked by a retinue of bodyguards and policemen.
[ترجمه گوگل]در کنار ملکه گروهی از محافظان و پلیس بودند
[ترجمه ترگمان]ملکه توسط گروهی از محافظان و ماموران پلیس احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The duchess arrived, surrounded by her retinue of servants.
[ترجمه گوگل]دوشس در حالی که توسط خادمانش احاطه شده بود وارد شد
[ترجمه ترگمان]دوشس، که ملازمان ملازمان او را احاطه کرده بودند، رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had come as before, with a whole retinue.
[ترجمه گوگل]مثل قبل اومده بود با کلی همراهی
[ترجمه ترگمان]او با تمام ملتزمین رکاب به اینجا آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She gathered about her a vast retinue and used to enjoy making pompous processions through the streets of Delhi.
[ترجمه گوگل]او گروه وسیعی را در اطراف خود جمع آوری کرد و از برگزاری راهپیمایی های باشکوه در خیابان های دهلی لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او انبوهی از همراهان خود را جمع کرد و برای لذت بردن از making در خیابان های دهلی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hastings' retinue was essentially the duchy of Lancaster connection in the north midlands.
[ترجمه گوگل]گروه هیستینگز اساساً دوک نشین ارتباط لنکستر در میدلند شمالی بود
[ترجمه ترگمان]ملازمان هیستینگز اساسا دوک نشین Lancaster بودند که در شمال midlands قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All made some contribution to the ducal retinue.
[ترجمه گوگل]همه سهمی در گروه دوک داشتند
[ترجمه ترگمان]همه به ملازمان دوک کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He came across the clearing followed by his retinue.
[ترجمه گوگل]او با پاکسازی روبرو شد و به دنبال همراهانش
[ترجمه ترگمان]با ملتزمین رکاب خود از محوطه بی درخت بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dole and his retinue of campaign aides and national reporters journeyed to former Sen.
[ترجمه گوگل]دول و همراهانش از دستیاران مبارزات انتخاباتی و خبرنگاران ملی به سن سناتور سابق سفر کردند
[ترجمه ترگمان]دول و همراهانش از دستیاران کمپین و گزارشگران داخلی به سناتور سابق سفر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Inside the two guards of the Prince's retinue sat at a table, much the worse for drink.
[ترجمه گوگل]در داخل، دو نگهبان گروه شاهزاده پشت میز نشسته بودند، بدتر از آن برای نوشیدن
[ترجمه ترگمان]در داخل آن دو نفر از ملتزمین رکاب شاهزاده روی میز نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gerstein strode past with a retinue of aides.
[ترجمه گوگل]گرشتاین با تعدادی از دستیاران گام برداشت
[ترجمه ترگمان]gerstein با گروهی از یاران به راه خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That retinue was one of the great affinities of the Middle Ages, both in scale and cohesion.
[ترجمه گوگل]آن گروه یکی از وابستگی های بزرگ قرون وسطی بود، هم در مقیاس و هم از نظر انسجام
[ترجمه ترگمان]این ملازمان یکی از وابستگی های بزرگ قرون وسطی بودند، هم در مقیاس و هم در زمینه انسجام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

همراهان (اسم)
suite, attendance, entourage, retinue

ملتزمین (اسم)
escort, suite, attendance, retinue, henchmen, cortege, disciples, followers

نگهداری (اسم)
restraint, conservation, retinue, tenure, maintenance, keeping, preservation, retention, upkeep, detainer, sustenance, guardianship, sustentation, sustention

حشمت (اسم)
retinue, pomp

حفظ (اسم)
protection, retinue, preservation

حشم (اسم)
retinue

خدم وحشم (اسم)
retinue

انگلیسی به انگلیسی

• group of escorts, entourage, suite, group of attendants
a retinue of people is the group of servants, friends, or assistants who travel with an important or powerful person.

پیشنهاد کاربران

a group of people who travel with an important person to help them
گروهی از مردم که با یک شخص مهم برای کمک به او سفر می کنند
همراهان
The president travels with a large retinue of aides and bodyguards.
...
[مشاهده متن کامل]

He jets around the country with a retinue of aides and attorneys.
Synonym;
entourage

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/retinue
اهل درون. [ اَ ل ِ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از اولیاء و مقرب و خواص و محرم اسرار است. ( هفت قلزم ) . مقرب و خواص و محرم اسرار. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به اهل و ترکیبات آن شود.
نوچه

بپرس