retrogressive

/ˌretrəˈɡresɪv//ˌretrəˈɡresɪv/

معنی: قهقرایی، برگشت کننده، قفارو، پس رو
معانی دیگر: برگشت کننده، قهقرایی، قفارو، پس رو

جمله های نمونه

1. Don't get sucked into the retrogressive reactive syndrome, responding only to problems after they have arisen.
[ترجمه گوگل]در سندرم واکنشی پس‌رونده مکیده نشوید، فقط به مشکلات پس از بروز آنها پاسخ دهید
[ترجمه ترگمان]به سندروم reactive retrogressive واکنش نشان ندهید و تنها به مشکلات بعد از بوجود آمدن آن ها پاسخ دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In differing degrees they represent a retrogressive approach to the Aids epidemic that could cost tens of thousands of lives.
[ترجمه گوگل]آنها در درجات مختلف نشان دهنده یک رویکرد واپس گرایانه به اپیدمی ایدز هستند که می تواند به قیمت جان ده ها هزار نفر تمام شود
[ترجمه ترگمان]در درجات مختلف آن ها یک رویکرد برگشتی برای همه گیری ایدز هستند که می تواند ده ها هزار نفر را هزینه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This paper dwells the concepts of retrogressive aggradation and the datum of erosion.
[ترجمه گوگل]این مقاله به مفاهیم تراکم پس‌رونده و داده‌های فرسایش می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله مفاهیم aggradation برگشتی و the فرسایش را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It does not just reflect retrogressive approaches but gives us glimpses of the future government under the leadership of current deputy Prime Minister Najib Tun Razak.
[ترجمه گوگل]این فقط رویکردهای قهقرایی را منعکس نمی کند، بلکه اجمالی از دولت آینده تحت رهبری معاون فعلی نخست وزیر نجیب تون رزاق به ما می دهد
[ترجمه ترگمان]این موضوع تنها منعکس کننده رویکردهای retrogressive نیست، بلکه به ما پرتوی از دولت آینده را تحت ریاست نجیب Tun، معاون نخست وزیر فعلی، می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Retrogressive change occurs at joints of cervical vertebral processes, shown by radiological examination.
[ترجمه گوگل]تغییر پس‌رونده در مفاصل فرآیندهای مهره‌های گردنی رخ می‌دهد که با معاینه رادیولوژیکی نشان داده می‌شود
[ترجمه ترگمان]تغییرات Retrogressive در مفاصل of گردنی، که توسط معاینه رادیولوژی نشان داده می شوند، رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The new understanding on gully retrogressive erosion was put forward by an approach of relationship between tunnel erosion and other erosion forms.
[ترجمه گوگل]درک جدید در مورد فرسایش پس‌رونده خندقی با رویکرد رابطه بین فرسایش تونل و سایر اشکال فرسایش مطرح شد
[ترجمه ترگمان]درک جدید در مورد فرسایش برگشتی از طریق یک روش ارتباطی بین فرسایش تونل و دیگر فرم های فرسایشی شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is what we mean by the retrogressive nature of Japan's war.
[ترجمه گوگل]منظور ما از ماهیت قهقرایی جنگ ژاپن همین است
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که ما از ماهیت retrogressive جنگ ژاپن به آن اشاره می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So retrogressive, in fact, was the new court that on occasion it tended to be blindly reactionary in cases involving economic and social policies.
[ترجمه گوگل]در واقع، دادگاه جدید آنقدر واپس‌گرا بود که در مواردی به ارتجاع کورکورانه در پرونده‌های مربوط به سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی گرایش داشت
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حقیقت، این دادگاه جدید بود که در آن به طور کورکورانه به پرونده های مربوط به سیاست های اقتصادی و اجتماعی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The amphiboles of retrogressive metamorphic stages in the granulite and eclogite were mainly formed under the condition of amphibolite facies of medium pressure facies series.
[ترجمه گوگل]آمفیبولهای مراحل دگرگونی پس‌رونده در گرانولیت و اکلوژیت عمدتاً تحت شرایط رخساره‌های آمفیبولیت سری رخساره‌های فشار متوسط ​​تشکیل شدند
[ترجمه ترگمان]The مراحل metamorphic retrogressive در the و eclogite عمدتا تحت شرایط of amphibolite از سری facies فشار متوسط شکل گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another retrogressive aspect of the modesty movement is its disconcerting message that women are responsible for men's behavior.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از جنبه های واپس گرایانه جنبش حیا پیام نگران کننده آن است که زنان مسئول رفتار مردان هستند
[ترجمه ترگمان]جنبه retrogressive دیگر حرکت تواضع، پیام disconcerting آن است که زنان مسئول رفتار مردان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Going back, starting over, is always either the easy option or a negative step in itself, retrogressive.
[ترجمه گوگل]بازگشت به عقب، شروع از نو، همیشه یا گزینه آسان است یا به خودی خود یک گام منفی، واپس گرایانه
[ترجمه ترگمان]برگشت، شروع به کار، همیشه یک گزینه ساده است و یا یک گام منفی در خود، retrogressive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To study the modalities and the effects of health education during the treatment of retrogressive gonarthritis .
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه روش‌ها و اثرات آموزش بهداشت در درمان گونارتریت پس‌رونده
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه حالات و اثرات آموزش بهداشتی در طول درمان of retrogressive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Later-stage block uplift formed new fault scarp, the previous pediment surface and the wide valley were uplifted, and the gully started retrogressive erosion from the scarp to produce a terrace.
[ترجمه گوگل]بالا آمدن بلوک در مرحله بعدی، اسکارت گسل جدیدی را تشکیل داد، سطح پدیمان قبلی و دره وسیع بالا رفتند، و آبکند شروع به فرسایش پس‌رونده از اسکارپ کرد تا یک تراس ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]بعد از این که بربلندی بلوک بعدی، scarp جدید را تشکیل داد، سطح pediment قبلی و دره عریض بالا برده شدند، و دره فرسایش برگشتی را از the شروع کرد تا یک تراس ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sir Monty has written a popular appreciation of Rembrandt which Howard Belsey, himself an art historian, though of a more highbrow bent, has denounced for its retrogressive stance.
[ترجمه گوگل]سر مونتی قدردانی عمومی از رامبراند نوشته است که هاوارد بلزی، که خود یک مورخ هنر است، هر چند که خمیده تر است، به دلیل موضع واپس گرایانه آن را محکوم کرده است
[ترجمه ترگمان]سر Monty یک قدردانی عمومی از رامبران نوشت که هاوارد Belsey، که خود یک مورخ هنری است، گرچه دارای یک گرایش روشنفکر بیشتر است، به خاطر موضع retrogressive محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قهقرایی (صفت)
retrogressive

برگشت کننده (صفت)
regressive, retrogressive

قفارو (صفت)
retrogressive

پس رو (صفت)
retrogressive

انگلیسی به انگلیسی

• regressive, reverting to a previous condition; moving backward, retreating
if an action or idea is retrogressive, it returns to old ideas or beliefs and does not take advantage of recent progress; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس