revisit

/riˈvɪzət//riːˈvɪzɪt/

معنی: بازدید کردن، دوباره ملاقات کردن
معانی دیگر: ملاقات مجدد

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: revisits, revisiting, revisited
(1) تعریف: to visit or go to again, esp. with the intent to examine something or to relive an important experience.

- The murdered revisited the scene of the crime on the following night.
[ترجمه گوگل] مقتول در شب بعد دوباره از صحنه جنایت بازدید کرد
[ترجمه ترگمان] صحنه جنایت در شب بعد، صحنه جنایت را به قتل رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to consider once more; take up again.

- Let's revisit the question of motive.
[ترجمه گوگل] بیایید دوباره مسئله انگیزه را بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان] بیا در مورد انگیزه بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We need to revisit this proposal as soon as the budget is clearer.
[ترجمه گوگل]ما باید به محض مشخص شدن بودجه، این پیشنهاد را دوباره بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به محض این که بودجه واضح است، این پیشنهاد را بازبینی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Levey said he plans to revisit the same sites this spring and summer.
[ترجمه گوگل]لوی گفت که قصد دارد بهار و تابستان امسال از همان سایت ها بازدید کند
[ترجمه ترگمان]لوی گفت که قصد دارد در بهار و تابستان همان سایت ها را بازدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I joined a science team in 1985 to revisit Rose Garden.
[ترجمه گوگل]من در سال 1985 به یک تیم علمی پیوستم تا دوباره از باغ رز بازدید کنم
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۵ برای بازدید مجدد از باغ رز به یک تیم علوم پیوستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Constantly revisit the disciplines and impact of your specific strategies.
[ترجمه گوگل]به طور مداوم رشته ها و تاثیر استراتژی های خاص خود را مرور کنید
[ترجمه ترگمان]به طور مداوم موضوعات و تاثیر استراتژی های خاص خود را مرور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mayer has encouraged the actors to revisit the familiar text.
[ترجمه گوگل]مایر بازیگران را تشویق کرده است که متن آشنا را دوباره مرور کنند
[ترجمه ترگمان]مایر هنرمندان را به بازدید از متن آشنا تشویق کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The memories were too painful to revisit, but I suspect that similar sorrows bound us unconsciously.
[ترجمه گوگل]خاطرات خیلی دردناک بود که نمی‌توانستیم آن را دوباره مرور کنیم، اما گمان می‌کنم که غم‌های مشابه ناخودآگاه ما را درگیر کرده بودند
[ترجمه ترگمان]خاطرات بسیار دردناک بودند که بتوانم دوباره آن را مرور کنم، اما فکر می کنم که sorrows مشابهی ما را ناخودآگاه به هم پیوند می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And no matter how many times you revisit the place, it never gets better.
[ترجمه گوگل]و مهم نیست که چند بار دوباره به آن مکان مراجعه کنید، هرگز بهتر نمی شود
[ترجمه ترگمان]و مهم نیست که چند دفعه این مکان رو بررسی کنی، هیچ وقت بهتر نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To explain this paradox, we must revisit the dawn of the modern marketing age.
[ترجمه گوگل]برای توضیح این پارادوکس، باید به آغاز عصر بازاریابی مدرن بازنگری کنیم
[ترجمه ترگمان]برای توضیح این پارادوکس باید از طلوع عصر بازاریابی مدرن بازدید کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Maria was eager to revisit her first school.
[ترجمه گوگل]ماریا مشتاق بود که اولین مدرسه اش را دوباره ببیند
[ترجمه ترگمان]ماریا مشتاق بود که اولین مدرسه اش را دوباره باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They again asas they revisit their friendship, it develops into something more intimate.
[ترجمه گوگل]آنها دوباره همانطور که دوستی خود را دوباره مرور می کنند، به چیزی صمیمی تر تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]بار دیگر تکرار می کنند که دوستی آن ها را دوباره مرور می کنند، به چیز دیگری نزدیک تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's usually a mistake to revisit a beloved locale - it has changed and so have you.
[ترجمه گوگل]معمولاً بازدید مجدد از یک منطقه مورد علاقه اشتباه است - این منطقه تغییر کرده است و شما نیز تغییر کرده اید
[ترجمه ترگمان]دیدن یک منطقه محبوب معمولا اشتباه است - آن تغییر کرده است و شما هم همین طور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So what we're trying to do now is revisit the thermodynamics that we've spent most of the term deriving and trying to use in a microscopic approach.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنچه که اکنون می‌خواهیم انجام دهیم این است که ترمودینامیکی را که بیشتر اصطلاح را برای استخراج و استفاده از آن در رویکرد میکروسکوپی صرف کرده‌ایم، دوباره مرور کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین چیزی که ما اکنون می خواهیم انجام دهیم، بررسی ترمودینامیک است که بیشتر این عبارت را صرف استخراج و تلاش برای استفاده در یک رویکرد میکروسکوپی کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To illustrate how to use dacscheck, let's revisit the pseudo-code that builds a menu, presented in Listing this time in Perl.
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن نحوه استفاده از dacscheck، اجازه دهید شبه کدی را که یک منو می‌سازد، که در Listing این بار در Perl ارائه شده است، دوباره بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]برای توضیح این که چگونه از dacscheck استفاده کنیم، اجازه دهید شبه کد شبه که یک منو می سازد را بازبینی کنید، که در فهرست این زمان در پرل ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are two primary reasons to revisit today's HMO — savings to you and savings to your employees.
[ترجمه گوگل]دو دلیل اصلی برای بررسی مجدد HMO امروزی وجود دارد - پس انداز برای شما و پس انداز برای کارمندانتان
[ترجمه ترگمان]دو دلیل اولیه برای بازدید مجدد از HMO امروزی برای شما و پس انداز به کارمندان شما وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Famine may revisit North Korea, parts of Africa or, disastrously for U. S. foreign policy, Afghanistan.
[ترجمه گوگل]قحطی ممکن است دوباره به کره شمالی، بخش‌هایی از آفریقا یا افغانستان که برای سیاست خارجی ایالات متحده فاجعه بار است، بازگردد
[ترجمه ترگمان]قحطی ممکن است به کره جنوبی، قسمت هایی از افریقا یا، disastrously برای آمریکا بازدید کند اس سیاست خارجی، افغانستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازدید کردن (فعل)
review, survey, gam, revisit, reconnoiter, reconnoitre

دوباره ملاقات کردن (فعل)
revisit

انگلیسی به انگلیسی

• visit again, call upon again, go and see another time
if you revisit a place, you go back there after you have been away for a long time.

پیشنهاد کاربران

to talk or think about something again, with the intention of improving it or changing it
صحبت کردن یا فکر کردن دوباره درباره چیزی با هدف بهبود یا تغییر آن، بازنگری کردن چیزی
Gun laws need to be revisited.
...
[مشاهده متن کامل]

Justices have repeatedly refused to revisit issues raised by their 1980 decision.
Revisit your five year career plan at least every six months.
The finance minister stated that she would not be revisiting her latest tax proposals.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/revisit
مرور کردن
you must repeat and revisit grammar
دوباره سراغ چیزی /کسی رفتن
تجدید عهد با. . .
دیدار تازه با. . .
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
دوباره بررسی کردن
بازنگری
مرور کردن
تجدید کردن
بازبینی کردن
تجدیدنظر کردن
اصلاح کردن
تجدید نظر، استیناف
دوباره در نظر گرفتن/بحث کردن
دوباره ملاقات کردن
to consider or discuss again
to visit again
بازبینی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس