rain down


فرو ریختن، سرازیر شدن

جمله های نمونه

1. It slides into your pocket like rain down the drain.
[ترجمه گوگل]مثل باران در زهکشی در جیب شما می لغزد
[ترجمه ترگمان]مثل باران، توی جیب تو می لغزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The small white styrofoam flakes rain down like light snow through the cracks.
[ترجمه گوگل]تکه های کوچک سفید پلی استایرن مانند برف سبک از میان شکاف ها می بارد
[ترجمه ترگمان]دانه های کوچک و سفید برف مثل برف سبک از لای درز باران می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bombs and poison gas would rain down on undefended cities.
[ترجمه گوگل]بمب و گاز سمی بر شهرهای بی دفاع می بارید
[ترجمه ترگمان]بمب ها و گاز سمی در شهره ای بی دفاع باران خواهند بارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pieces of glass started to rain down on me.
[ترجمه گوگل]تکه های شیشه شروع به باریدن روی من کردند
[ترجمه ترگمان]خرده های شیشه روی من شروع به باریدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let rain down more violent strom.
[ترجمه گوگل]بگذار باران خشن تر ببارد
[ترجمه ترگمان]بذار بارون شدیدتر بارون بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Particles rain down from the slug and it finally disintegrates.
[ترجمه گوگل]ذرات از حلزون می بارد و در نهایت متلاشی می شود
[ترجمه ترگمان]باران از کرم فرو می ریزد و بالاخره متلاشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Boulders of hardening lava can rain down on villages.
[ترجمه گوگل]تخته سنگ های گدازه سخت می تواند بر روستاها ببارد
[ترجمه ترگمان]Boulders از گدازه سخت شده را می توان در روستاها کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I felt tears rain down my cheeks.
[ترجمه گوگل]احساس کردم اشک روی گونه هایم می بارد
[ترجمه ترگمان]احساس کردم قطرات اشک از گونه هایم سرازیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In her mind was she comforting her cat-creature as the virus bombs began to rain down?
[ترجمه گوگل]آیا در ذهن او با شروع باریدن بمب های ویروسی به گربه موجود خود آرامش می داد؟
[ترجمه ترگمان]در ذهنش، او داشت به گربه فکر می کرد، همان طور که بمباران ویروس شروع به باریدن کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I put my arms over my head and pieces of glass started to rain down on me.
[ترجمه گوگل]دست هایم را روی سرم گذاشتم و تکه های شیشه شروع به باریدن کرد روی من
[ترجمه ترگمان]دست هایم را روی سرم گذاشتم و تکه های شیشه به طرف من سرازیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At press time, stop, changsha city, but a slight rain down some section water is still not recede.
[ترجمه گوگل]در زمان مطبوعات، توقف، شهرستان چانگشا، اما یک باران جزئی پایین برخی از بخش آب است که هنوز عقب نشینی نمی کند
[ترجمه ترگمان]در زمان پرس، توقف کنید، شهر changsha، اما ریزش کم در برخی از آب بخش هنوز از بین نرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First, mine sounded stuffy father - in - law of the drum of a winter, rain down quietly and quietly.
[ترجمه گوگل]اول صدای پدرشوهرم خفه شد طبل یک زمستان، باران بی صدا و بی صدا
[ترجمه ترگمان]اول، مال من با صدای طبل یک زمستان گرم و آرام به نظر می رسید، باران آرام و آرام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From the Tuileries to the Luxembourg, there is but the distance which separates Royalty from the peerage; that is not far. Shots will soon rain down.
[ترجمه گوگل]از Tuileries تا لوکزامبورگ، فاصله ای وجود دارد که سلطنت را از همتایان جدا می کند که دور نیست به زودی شلیک باران خواهد بارید
[ترجمه ترگمان]از تویلری تا لوکزامبورک، اما فاصله ای که سلطنت را از جانب نجیبزادگان جدا می کند، چندان دور نیست خیلی زود صدای شلیک گلوله به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a later stage of the sun's death throes, when it contracts into a compact white dwarf star, part of this rocky material could rain down into the white dwarf's hot atmosphere.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعدی مرگ خورشید، هنگامی که به یک ستاره کوتوله سفید فشرده منقبض می شود، بخشی از این ماده سنگی می تواند به جو داغ کوتوله سفید ببارد
[ترجمه ترگمان]در یکی از مراحل بعدی مرگ و میر ناشی از مرگ خورشید، زمانی که به یک ستاره کوتوله سفید فشرده برخورد می کند، بخشی از این ماده سنگی می تواند به اتمسفر داغ کوتوله سفید نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس