rangy

/ˈreɪndʒi//ˈreɪndʒi/

معنی: ولگرد، کوهستانی، پا دراز و لاغر
معانی دیگر: لاغر و پادراز، کشیده اندام، متمایل به تحرک و گردش، گردان، بیابانگرد، گردشگر، دشت گرد، rangey کوهستانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: rangier, rangiest
(1) تعریف: having long, slender limbs; tall and thin.
متضاد: dumpy, squat

(2) تعریف: tending or suited to wander.

جمله های نمونه

1. Burun's eldest son was a tall rangy man with a lot of muscle and sinew.
[ترجمه گوگل]پسر بزرگ بورون مردی قدبلند و قد بلند با ماهیچه ها و رگ های استخوانی بود
[ترجمه ترگمان]پسر بزرگ Burun مردی بود بلند و لاغر با مقدار زیادی ماهیچه و ماهیچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Where Pollock's painting is rangy, splashy, spontaneous, Johns's Target is uptight and laboriously thought out.
[ترجمه گوگل]در جایی که نقاشی پولاک کثیف، پرشور، خودانگیخته است، هدف جانز محکم و به سختی فکر شده است
[ترجمه ترگمان]در جایی که نقاشی پولاک در آنجا rangy، splashy، خود فی البداهه، هدف جانز uptight و به شدت در حال تفکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were long shelves of books and a rangy philodendron had grown over the top row.
[ترجمه گوگل]قفسه‌های بلندی از کتاب‌ها وجود داشت و یک فیلودندرون کثیف روی ردیف بالا رشد کرده بود
[ترجمه ترگمان]قفسه های پر از کتاب و یک ردیف باریک و ظریف در ردیف اول رشد کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mr Workman was a tall rangy Presbyterian with crew-cut greying hair and was an inveterate pipe-smoker.
[ترجمه گوگل]آقای ورکمن یک پروتستان قدبلند با موهای خاکستری بود و یک پیپ سیگاری سرسخت بود
[ترجمه ترگمان]آقای Workman مردی بلند و لاغر و لاغر اندام بود که موهای خاکستری اش را بریده بود و سیگار می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ebanks, at 6'9", 21pounds, is a rangy, perimeter defender who can slash and cut. "
[ترجمه گوگل]ایبانکس، با 6 9 اینچ 21 پوند، مدافعی بدخیم و محیطی است که می تواند برش بزند و برش دهد
[ترجمه ترگمان]Ebanks، در ساعت ۶ و ۹ \"۲۱ پوند\"، یک مدافع پیچیده و ظریف است که می تواند کاهش و کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A rangy middleweight, he fought in Cameroon and Senegal. As a musician, he would go further.
[ترجمه گوگل]او که یک وزن متوسط ​​بود، در کامرون و سنگال جنگید او به عنوان یک نوازنده فراتر می رفت
[ترجمه ترگمان]متوسط لاغر و ظریف در کامرون و سنگال جنگید به عنوان یک موسیقی دان، او جلوتر می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was rangy, leathery, sun - baked and virile.
[ترجمه گوگل]او تنومند، چرمی، آفتاب‌پز و زرنگ بود
[ترجمه ترگمان]او لاغر و لاغر و leathery و sun و مردانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Klitschko tried to control the action with his rangy jab and had success hitting Solis coming in.
[ترجمه گوگل]کلیچکو سعی کرد با ضربات تند خود، بازی را کنترل کند و با ضربه زدن به سولیس که وارد شد، موفق شد
[ترجمه ترگمان]ولادیمیر tried تلاش کرد که این عمل را با نیش و کنایه his کنترل کند و موفق شد به Solis وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The architect is Rick Mather, an experienced American Londoner for whom the term "rangy" might have been coined.
[ترجمه گوگل]معمار ریک ماتر، یک شهروند لندنی باتجربه آمریکایی است که ممکن است اصطلاح "رنگی" برای او ابداع شده باشد
[ترجمه ترگمان]معمار: Rick ماتر، یک لندنی با تجربه آمریکایی که عبارت \"rangy\" را ممکن است ابداع کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Manu Brabo, a rangy Spanish photographer, also had a ready grin.
[ترجمه گوگل]مانو برابو، عکاس تندخو اسپانیایی نیز پوزخند آماده ای داشت
[ترجمه ترگمان]Manu Brabo، یک عکاس برجسته اسپانیایی، نیز پوزخندی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her rangy physique and erect carriage added nobility to even the shabbiest ensemble.
[ترجمه گوگل]هیکل ژولیده و کالسکه بلند او اصالت را حتی به کثیف ترین گروه اضافه کرد
[ترجمه ترگمان]هیکل لاغر و لاغر و ظریف او برای همه shabbiest، اشرافیت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the problems have been ongoing since the loss of Smith, a big, rangy junior who had all-star potential.
[ترجمه گوگل]اما مشکلات از زمان از دست دادن اسمیت، یک جوان بزرگ و تنومند که دارای پتانسیل ستاره ای بود، ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]اما مشکلات از زمان از دست دادن اسمیت، یک نوجوان لاغر و لاغر که پتانسیل تمام ستاره را داشت، در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She saw him turn and look at her, lean and rangy, hands thrust impatiently into pockets.
[ترجمه گوگل]او را دید که می چرخد ​​و به او نگاه می کند، لاغر و کثیف، دست هایی که بی حوصله در جیب ها فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]او را دید که برگشت و به او نگاه کرد، لاغر و لاغر، دست ها را با بی صبری در جیب فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Marines rewarded the animals for loyalty by sharing their MREs and water. The thin, rangy dogs quickly fattened up on a diet of packaged spaghetti and meatballs or Szechuan chicken.
[ترجمه گوگل]تفنگداران دریایی با به اشتراک گذاشتن MRE و آب به حیوانات برای وفاداری خود پاداش دادند سگ‌های لاغر و کثیف به سرعت با رژیم غذایی حاوی اسپاگتی بسته‌بندی شده و کوفته یا مرغ سچوان چاق شدند
[ترجمه ترگمان]تفنگداران دریایی با به اشتراک گذاشتن MRE ها و آب، به حیوانات برای وفاداری پاداش دادند سگ های لاغر و لاغر به سرعت در رژیم غذایی با اسپاگتی پخته و meatballs پخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ولگرد (صفت)
arrant, rangy

کوهستانی (صفت)
rangy, highland, mountainous

پا دراز و لاغر (صفت)
rangy

انگلیسی به انگلیسی

• wandering, moving aimlessly from place to place, nomadic

پیشنهاد کاربران

آسمان جل
خیلی قد بلند ( به فارسی خودمانی: نردبان دزدها )

بپرس