reactivity


شیمى : واکنش پذیرى

جمله های نمونه

1. In addition the monoclonal antibody showed weak cross reactivity with epithelium.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این آنتی بادی مونوکلونال واکنش متقاطع ضعیفی با اپیتلیوم نشان داد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آنتی بادی مونوکلونال، واکنش پذیری عرضی ضعیف با بافت پوششی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This monoclonal antibody shows no cross reactivity with transforming growth factor alpha.
[ترجمه گوگل]این آنتی بادی مونوکلونال هیچ واکنش متقابلی با فاکتور رشد تبدیل کننده آلفا نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]این آنتی بادی مونوکلونال reactivity را با تبدیل عامل رشد آلفا نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Reactivity Problems Attention also lags because of the way the child reacts to sensations.
[ترجمه گوگل]مشکلات واکنشی توجه نیز به دلیل نحوه واکنش کودک به احساسات عقب مانده است
[ترجمه ترگمان]مشکلات Reactivity نیز به دلیل واکنش کودک به احساسات کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cross reactivity of the antibodies with zearalenone was 35%.
[ترجمه گوگل]واکنش متقاطع آنتی بادی ها با زیرالنون 35٪ بود
[ترجمه ترگمان]واکنش پذیری صلیب of با zearalenone ۳۵ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To explore the changes of vascular reactivity following endotoxic shock and its relation with hemodynamic changes.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات واکنش پذیری عروقی به دنبال شوک اندوتوکسیک و ارتباط آن با تغییرات همودینامیک
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تغییرات واکنش پذیری آوندی پس از شوک endotoxic و ارتباط آن با تغییرات hemodynamic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Vinyl sulfonate monomers were experimentally found of lower reactivity and couldn't effectively copolymerize with MMA and MAA.
[ترجمه گوگل]مونومرهای وینیل سولفونات به طور تجربی دارای واکنش پذیری کمتری بودند و نمی توانستند به طور موثر با MMA و MAA کوپلیمریزه شوند
[ترجمه ترگمان]مونومر sulfonate به صورت تجربی از واکنش پذیری پایین پیدا شد و نتوانست به طور موثر با MMA و MAA مقابله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, the reactivity of POM - 5 catalyst increased and catalyst bed decreased, with increasing the reduction temperature.
[ترجمه گوگل]با این حال، با افزایش دمای کاهش، واکنش کاتالیست POM - 5 افزایش و بستر کاتالیزور کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]با این حال واکنش پذیری ۵ - ۵ کاتالیست افزایش یافت و بس تر کاتالیزگر کاهش یافت و دمای کاهش را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The reactivity of tertiary and secondary C connected to the arene ring was increased obviously.
[ترجمه گوگل]واکنش پذیری C سوم و ثانویه متصل به حلقه آرن به وضوح افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]واکنش پذیری گروه سوم و ثانویه متصل به حلقه آرنه به طور مشخص افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An occupational therapist can help with motor or sensory reactivity and processing difficulties.
[ترجمه گوگل]یک کاردرمانگر می تواند به مشکلات واکنش حرکتی یا حسی و مشکلات پردازش کمک کند
[ترجمه ترگمان]یک درمانگر حرفه ای می تواند با واکنش پذیری حرکتی یا حسی و مشکلات پردازش به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This has led to difficulties in interpretation of the possible sequence of events in the development of enhanced platelet reactivity in diabetics.
[ترجمه گوگل]این امر منجر به مشکلاتی در تفسیر توالی احتمالی رویدادها در ایجاد واکنش پذیری پلاکتی در بیماران دیابتی شده است
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به مشکلات در تفسیر توالی ممکن وقایع در رشد واکنش پذیری پلاکت در بیماران دیابتی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is awarded biennially for excellence in physical organic chemistry embracing the relationship between structure and reactivity.
[ترجمه گوگل]این جایزه هر دو سال یکبار برای برتری در شیمی آلی فیزیکی که رابطه بین ساختار و واکنش پذیری را در بر می گیرد، اعطا می شود
[ترجمه ترگمان]It برای برتری در شیمی آلی فیزیکی که رابطه بین ساختار و واکنش پذیری را شامل می شود، اعطا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first section describes some of the general principles that affect the reactivity of functional groups.
[ترجمه گوگل]بخش اول برخی از اصول کلی را توضیح می دهد که بر واکنش پذیری گروه های عاملی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]بخش اول برخی از اصول کلی را توصیف می کند که بر واکنش پذیری گروه های عملکردی تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For the purposes of the discriminate analysis tissues were classified as showing no reactivity versus any reactivity.
[ترجمه گوگل]برای اهداف تجزیه و تحلیل متمایز، بافت‌ها به‌عنوان فاقد واکنش‌پذیری در مقابل هر واکنش‌پذیری طبقه‌بندی شدند
[ترجمه ترگمان]برای اهداف تمایز بین بافت های تجزیه و تحلیل به گونه ای طبقه بندی شدند که هیچ گونه واکنش پذیری در مقابل واکنش پذیری منفی نشان داده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Only 14 out of 105 Crohn's disease patients showed perinuclear antineutrophil cytoplasmic antibody reactivity by indirect immunofluorescence assay.
[ترجمه گوگل]تنها 14 نفر از 105 بیمار بیماری کرون واکنش آنتی بادی سیتوپلاسمی ضد نوتروفیل دور هسته ای را با روش ایمونوفلورسانس غیرمستقیم نشان دادند
[ترجمه ترگمان]تنها ۱۴ نفر از ۱۰۵ بیمار مبتلا به بیماری Crohn s perinuclear antineutrophil cytoplasmic antibody را با سنجش immunofluorescence غیر مستقیم نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] واکنش پذیری
[عمران و معماری] میل ترکیب شیمیایی
[نساجی] فعالیت شیمیایی - تمایل واکنشی - واکنش پذیری
[پلیمر] واکنش پذیری

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being reactive, responsiveness

پیشنهاد کاربران

reactivity ( شیمی )
واژه مصوب: واکنش‏پذیری
تعریف: قابلیت نسبی اتم یا مولکول یا رادیکال در ترکیب شیمیایی با اتم یا مولکول یا رادیکال دیگر
تحریک پذیری
زودرنجی
آسیب پذیری
انفعالی بودن
واکنش گرایی
واکنش گری
quality of being reactive, responsiveness
واکنش پذیری،
واکنش

بپرس