red flag

/ˈredˈflæɡ//redflæɡ/

پرچم سرخ، پرچم خطر، (عامیانه) علامت خطر، هشدار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) anything that signals trouble or danger ahead.

(2) تعریف: anything that causes alarm or concern.

جمله های نمونه

1. Then the rain came and the red flag went up to signal a halt.
[ترجمه حسین کتابدار] بعد از بارش باران، نشانه هشدار لغو شد.
|
[ترجمه گوگل]سپس باران آمد و پرچم قرمز به نشانه توقف بالا رفت
[ترجمه ترگمان]سپس باران آمد و پرچم سرخ متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The red flag flaps in the wind.
[ترجمه گوگل]پرچم قرمز در باد تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]پرچم سرخ در باد حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wind waved the red flag.
[ترجمه گوگل]باد پرچم سرخ را به اهتزاز درآورد
[ترجمه ترگمان]باد پرچم سرخ را تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You're not allowed to swim when the red flag is flying.
[ترجمه گوگل]وقتی پرچم قرمز در اهتزاز است، اجازه شنا ندارید
[ترجمه ترگمان]وقتی پرچم سرخ در حال پرواز است اجازه نداری شنا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our Five-Starred Red Flag is riffling in the breeze.
[ترجمه گوگل]پرچم قرمز پنج ستاره ما در نسیم به اهتزاز در می آید
[ترجمه ترگمان]پرچم پنج - ما در باد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A red flag is often used as a danger signal.
[ترجمه حسین کتابدار] عبارت red flag اغلب به عنوان علامت خطر استفاده می شود.
|
[ترجمه گوگل]پرچم قرمز اغلب به عنوان علامت خطر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک پرچم قرمز اغلب به عنوان علامت خطر استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Five-Starred Red Flag ruffled in the breeze.
[ترجمه گوگل]پرچم سرخ پنج ستاره در نسیم به صدا در آمد
[ترجمه ترگمان]پرچم سرخ پنج - در باد تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The one who carried a red flag walked ahead.
[ترجمه گوگل]اونی که پرچم قرمز به دست داشت جلوتر رفت
[ترجمه ترگمان]کسی که پرچم سرخی را حمل می کرد پیشاپیش راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The abnormal bleeding is your body's own red flag of danger.
[ترجمه گوگل]خونریزی غیر طبیعی پرچم قرمز خطر بدن شماست
[ترجمه ترگمان]خونریزی غیرطبیعی، پرچم قرمز شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You mustn't swim when the red flag is flying.
[ترجمه گوگل]وقتی پرچم قرمز برافراشته است نباید شنا کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی پرچم سرخ در حال پرواز است نباید شنا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The colour of the red flag has been dulled by age.
[ترجمه گوگل]رنگ پرچم قرمز با افزایش سن کمرنگ شده است
[ترجمه ترگمان]رنگ پرچم قرمز به مرور زمان مخدوش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He saw the red flag come down for the final time over Red Square in Moscow.
[ترجمه گوگل]او پرچم سرخ را برای آخرین بار بر فراز میدان سرخ مسکو دید
[ترجمه ترگمان]او پرچم قرمز را دید که برای آخرین بار در میدان سرخ در مسکو فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A red flag meant a girl.
[ترجمه حسین کتابدار] عبارت ممکن است به این ایده اشاره داشته باشد که پرچم قرمز، که می تواند نشانه هشدار یا خطر باشد، به عنوان استعاره برای زنی استفاده می شود که رفتارها یا ویژگی های مشکل ساز را در یک رابطه از خود نشان می دهد.
|
[ترجمه گوگل]پرچم قرمز به معنای دختر بود
[ترجمه ترگمان]یک پرچم سرخ به معنای یک دختر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was a red flag, a symbol of an anti-education attitude.
[ترجمه گوگل]این یک پرچم قرمز بود، نمادی از نگرش ضد آموزش
[ترجمه ترگمان]این یک پرچم سرخ و نمادی از یک نگرش ضد تحصیلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Red Flag taxi lumbered off into the night.
[ترجمه گوگل]تاکسی پرچم سرخ تا شب خاموش شد
[ترجمه ترگمان]تاکسی پرچم قرمز شروع به قدم زدن در شب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• flag of the international labor movement; sign of danger, call to be careful; flag in the sea which signals one to be careful and to advance in the water only until a certain point

پیشنهاد کاربران

خط قرمز
This term is used to describe a warning sign or indicator that something is not right or potentially dangerous. It is often used to refer to behaviors or situations that should be approached with caution.
...
[مشاهده متن کامل]

علامت یا نشانگر هشدار دهنده که نشان می دهد چیزی درست نیست یا بالقوه خطرناک است.
اغلب برای اشاره به رفتارها یا موقعیت هایی استفاده می شود که باید با احتیاط به آنها نزدیک شد.
For example, “When he started asking for money on the first date, that was a red flag. ”
In a discussion about a suspicious business deal, someone might say, “The lack of transparency in their financial statements is a major red flag. ”
A person might warn their friend, “If someone tries to isolate you from your friends and family, that’s a huge red flag in a relationship. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-taboo/
همه چی در نظر گرفتن ، هواس جمع داشتن ،
My showing up to the first dating putting all my red flags in the table
من که برای اولین قرارم میوم همه چی رو در نظر میگیرم
منظور مث دختری که خونه خالی می ره اولین بار،
تو اصطلاح عامیانه ضد حال هم معنی می ده
چراغ قرمز
‏برای red flag معادل فارسی می خواهید؟ "زنگ خطر"!
❇️‏ "این همه زنگ خطر رو دیدی و توجه نکردی؟"
❇️‏ "پرخاشگری یه زنگ خطره. "
❇️‏ "خیلی زنگ خطر داره. بهتره باهاش قرار نذاری. "
‏❇️ "توده های کوچک می توانند زنگ خطر ابتلا به بیماری های جدی تلقی شوند. "

منبع: حسین جاوید
A sign that something bad is happening or could happen
نشانه ای برای اتفاق بدی که در حال رخ دادن است یا ممکن است رخ دهد، نشانه/ علامت هشدار دهنده
Poor oral health might serve as a red flag for heart disease risk
...
[مشاهده متن کامل]

Controlling behaviour in a relationship could be a red flag
The suspicious behavior of the employee raised a red flag for the auditor, prompting a thorough investigation

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/red-flag
نشانه های واضح
کاربران شبکه های اجتماعی در ترند جدیدی، از ایموجی پرچم قرمز برای نشان دادن علائم هشداردهنده درباره افراد و رابط ( عاطفی، دوستانه، کاری و سایر موارد ) استفاده می کنند. 🚩
Red flags are often used in conversations around toxic or abusive relationships
در روابط به معنای عامل هشدار دهنده است. یعنی چیزی رو به عنوان پرچم قرمز میبینی که بهت هشدار میده طرف مقابل برای در رابطه بودن مناسب نیست.
خط قرمز
A guy ordering dessert on a date is a red flag for me. That's a female thing to do fr
یعنی انقلاب و شورش
زنگ خطر
به نقل از هزاره:
1. ( به نشانه ی خطر ) پرچم قرمز
2. پرچم سرخ، پرچم انقلاب
( عامیانه ) علامت خطر، هشدار
( عامیانه ) موجب نارضایی یا خشم، خشمانگیز، شورشانگیز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس