resection

/rɪˈsekʃən//riːˈsekʃən/

معنی: قطع، طرد، برش
معانی دیگر: (جراحی) بخش بری، بخش برداری، تراش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: resectional (adj.)
• : تعریف: the removal of part of a bone or other structure in surgery.

جمله های نمونه

1. Eighteen of the group of 67 children underwent resection before completion of growth.
[ترجمه گوگل]هجده نفر از گروه 67 کودک قبل از تکمیل رشد تحت عمل رزکسیون قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]هجده تن از ۶۷ کودک قبل از تکمیل رشد در resection قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Recent studies of resection specimens from patients with Crohn's disease have shown inflammatory microvascular occlusion, apparently secondary to mesenteric vasculitis.
[ترجمه گوگل]مطالعات اخیر بر روی نمونه های برداشتن از بیماران مبتلا به بیماری کرون، انسداد میکروواسکولار التهابی، ظاهراً ثانویه به واسکولیت مزانتریک را نشان داده است
[ترجمه ترگمان]مطالعات اخیر نمونه های resection از بیماران مبتلا به بیماری Crohn، انسداد microvascular التهابی را نشان داده اند که ظاهرا نسبت به mesenteric vasculitis ثانویه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In our series, 5 year survival after resection was 24%.
[ترجمه گوگل]در سری ما، بقای 5 ساله پس از رزکسیون 24 درصد بود
[ترجمه ترگمان]در مجموعه ما، بقای ۵ ساله پس از resection ۲۴ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A curative tumour resection was the most important prognostic factor.
[ترجمه گوگل]برداشتن تومور درمانی مهم ترین عامل پیش آگهی بود
[ترجمه ترگمان]تومور درمانی یکی از مهم ترین عوامل تشخیصی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Until recently surgical resection was the most usual treatment.
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر رزکسیون جراحی معمول ترین درمان بود
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که قطع عمل جراحی بیشتر روش معمول بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Intestinal resection was performed in 3patients during the period of follow up.
[ترجمه گوگل]رزکسیون روده در 3 بیمار در طول دوره پیگیری انجام شد
[ترجمه ترگمان]Intestinal resection در ۳ بیمار در طول دوره پی گیری انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These patients underwent complete resection of their tumours and had a median disease free interval of 16 months.
[ترجمه گوگل]این بیماران تحت رزکسیون کامل تومورهای خود قرار گرفتند و یک فاصله متوسط ​​عاری از بیماری 16 ماه داشتند
[ترجمه ترگمان]این بیماران تحت درمان کامل تومورهای سرطانی خود قرار گرفتند و یک بازه زمانی بین ۱۶ ماه را در اختیار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Surgical resection proved impossible after he had a cardiac arrest on the operating table.
[ترجمه گوگل]رزکسیون جراحی پس از ایست قلبی روی میز عمل غیرممکن شد
[ترجمه ترگمان]قطع کردن جراحی، بعد از اینکه یه حمله قلبی روی میز عمل انجام داد، غیر ممکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If an adenocarcinoma in Barrett's oesophagus is diagnosed, resection offers the only chance for cure.
[ترجمه گوگل]اگر آدنوکارسینوم در مری بارت تشخیص داده شود، برداشتن تنها شانس درمان است
[ترجمه ترگمان]اگر بیماری adenocarcinoma در معده برت تشخیص داده شود، resection تنها شانس درمان را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion Transurethral resection or vaporization is a microlesion surgical technique for the treatment of lower urinary tract diseases.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری رزکسیون یا تبخیر از طریق پیشابراه یک تکنیک جراحی ریز ضایعه برای درمان بیماری های دستگاه ادراری تحتانی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Transurethral resection یا تبخیر یک تکنیک جراحی microlesion برای درمان بیماری های دستگاه ادراری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective: To investigate the role of transurethral resection of the prostate (TURP) in the treatment of lower urinary tract obstruction due to advanced prostate cancer.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی نقش رزکسیون پروستات از طریق پیشابراه (TURP) در درمان انسداد مجاری ادراری تحتانی ناشی از سرطان پیشرفته پروستات
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی نقش of resection در پروستات (TURP)در درمان انسداد مجاری ادراری ناشی از سرطان پیشرفته پروستات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Microwave tissue coagulator(MTC)was used in resection and coagulation ofhepatic cancer in 22 patients.
[ترجمه گوگل]در رزکسیون و انعقاد سرطان کبد در 22 بیمار از منعقد کننده بافت مایکروویو (MTC) استفاده شد
[ترجمه ترگمان]؟ بافت Microwave (MTC)در resection و انعقاد خون ofhepatic در ۲۲ بیمار مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Obstructive symptoms then resulted in a further small bowel resection but he did not achieve remission despite prednisolone.
[ترجمه گوگل]سپس علائم انسدادی منجر به برداشتن بیشتر روده کوچک شد، اما با وجود پردنیزولون بهبودی حاصل نشد
[ترجمه ترگمان]علائم obstructive پس از آن به روده کوچک دیگری منجر شد اما با وجود prednisolone به بهبودی دست نیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Control subjects Twenty five surgical control patients, admitted for bowel resection for malignant and non-malignant conditions, were studied.
[ترجمه گوگل]افراد شاهد 25 بیمار کنترل جراحی که برای برداشتن روده برای شرایط بدخیم و غیر بدخیم بستری شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]بیست و پنج بیمار تحت کنترل جراحی، تایید کردند که روده برای شرایط بدخیم و non مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطع (اسم)
cut, ablation, cutting, format, outage, disconnection, abscission, rupture, dissection, slack, dismemberment, positivism, concision, disruption, excision, resection, scissors, severance, tearing off

طرد (اسم)
ablation, rejection, depilation, ostracism, banishing, exorcism, elimination, ejection, excommunication, ejectment, epilation, freeing, resection

برش (اسم)
cut, cutting, abscission, incision, section, slice, dissection, mammock, borsch, borscht, broach, slash, clip, concision, scissoring, truncation, slicing, hack, excision, resection, snip, snipping

انگلیسی به انگلیسی

• excision, surgical removal of a bodily organ or tissue

پیشنهاد کاربران

جداکردن
مثال: The surgeon performed a resection of the tumor.
جراح یک جداکردن از تومور انجام داد.
برش، تخلیه، حذف، برداشت
برداشت یک تکه ی بافتی از طریق جراحی را گویند.
خارج کردن ( تومور، اندام، بافت یا عضو آسیب دیده ) توسط عمل جراحی

بپرس