sequencing

/ˈsiːkwənsɪŋ//ˈsiːkwənsɪŋ/

ترتیب گذاری، ترتیب دهی

جمله های نمونه

1. A common sign of dyslexia is that the sequencing of letters when spelling words may be incorrect.
[ترجمه گوگل]یکی از علائم رایج نارساخوانی این است که ترتیب حروف هنگام املای کلمات ممکن است نادرست باشد
[ترجمه ترگمان]یک نشانه مشترک از نارساخوانی این است که توالی حروف هنگام هجی کردن، ممکن است نادرست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Amino-acid sequencing is limited to smaller molecules, for example the endogenous opioid met-enkephalin with a molecular weight of 57
[ترجمه گوگل]توالی یابی اسید آمینه به مولکول های کوچکتر محدود می شود، به عنوان مثال مواد افیونی درون زا مت انکفالین با وزن مولکولی 57
[ترجمه ترگمان]زنجیره آمینو اسید به مولکول های کوچک تر محدود می شود، به عنوان مثال، افیونی endogenous با وزن مولکولی ۵۷ به هم برخورد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are two possible variations in sequencing.
[ترجمه گوگل]دو تغییر احتمالی در توالی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دو تغییر ممکن در توالی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Radioactive methods for cycle sequencing may also be used.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است از روش های رادیواکتیو برای توالی یابی چرخه استفاده شود
[ترجمه ترگمان]روش های رادیو اکتیو برای زنجیره چرخه نیز ممکن است مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Genomic DNA sequencing and mapping of the exon-intron boundaries showed that the visceral isoform was the product of cassette-type alternative splicing.
[ترجمه گوگل]توالی یابی DNA ژنومی و نقشه برداری از مرزهای اگزون-اینترون نشان داد که ایزوفرم احشایی محصول پیوند جایگزین از نوع کاست است
[ترجمه ترگمان]تعیین توالی DNA و نقشه برداری از محدوده exon - intron نشان داد که لایه امعا و احشا محصول of جایگزین نوع کاست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sombre, though with a pacy, filmic sequencing he whipped up the orchestra to a marvellously stylish finale.
[ترجمه گوگل]غم‌انگیز، اگرچه با سکانس‌های آرام و فیلم‌آمیز، او ارکستر را به پایانی فوق‌العاده شیک رساند
[ترجمه ترگمان]Sombre، هرچند با یک pacy، ترتیب گذاری را داده بود و ارکستر را به عنوان یک پایان فوق العاده شیک به سرعت بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Making sounds into words, and sequencing phrases and ideas require more advanced aspects of the nervous system.
[ترجمه گوگل]تبدیل صداها به کلمات و توالی عبارات و ایده ها به جنبه های پیشرفته تری از سیستم عصبی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]ایجاد صداها در کلمات، و عبارات توالی و ایده ها نیازمند جنبه های پیشرفته تر از سیستم عصبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Direct DNA sequencing of the relevant amplification products in both patients was used to characterize each mutation.
[ترجمه گوگل]توالی یابی مستقیم DNA محصولات تقویت مربوطه در هر دو بیمار برای توصیف هر جهش مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]توالی DNA مستقیم محصولات تقویت مربوطه در هر دو بیمار برای مشخص کردن هر جهش مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this way, the correct sequencing is maintained.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب توالی صحیح حفظ می شود
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، ترتیب صحیح نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Motor planning or sequencing difficulties will be discussed later in this chapter.
[ترجمه گوگل]مشکلات برنامه ریزی حرکتی یا توالی بعداً در این فصل مورد بحث قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]در ادامه این فصل مشکلات برنامه ریزی موتور یا برنامه ریزی توالی مورد بحث قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Celera announced this week that it had finished sequencing the genome of that laboratory workhorse, the mouse.
[ترجمه گوگل]سلرا این هفته اعلام کرد که توالی یابی ژنوم اسب کار آزمایشگاهی موش را به پایان رسانده است
[ترجمه ترگمان]Celera این هفته اعلام کرد که ترتیب توالی ژنوم آن آزمایشگاه آزمایشگاهی را به پایان رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A narrative as a unit is a narrative sequencing which allows the listening to infer temporal order.
[ترجمه گوگل]روایت به عنوان یک واحد، توالی روایتی است که به گوش دادن اجازه می دهد تا نظم زمانی را استنباط کند
[ترجمه ترگمان]روایت به عنوان یک واحد، توالی روایت است که به گوش دادن به استنباط نظم موقتی اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The alternative splice variants were confirmed by direct sequencing.
[ترجمه گوگل]انواع اسپلایس جایگزین با توالی یابی مستقیم تایید شد
[ترجمه ترگمان]متغیرهای اتصال جایگزین با توالی مستقیم تایید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Today's techniques for DNA sequencing are comparatively laborious and indirect.
[ترجمه گوگل]تکنیک های امروزی برای تعیین توالی DNA نسبتاً پر زحمت و غیر مستقیم هستند
[ترجمه ترگمان]روش های امروزی برای تعیین توالی DNA نسبتا دشوار و غیر مستقیم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] فصل بندی
[ریاضیات] ترتیب گذاری، ترتیب دهی، توالی

انگلیسی به انگلیسی

• act of putting in order, arrangement in a sequence; (genetics) determination of the order of monomers in a polymer chain (especially nucleotides within dna)

پیشنهاد کاربران

به ترتیب و زنجیر وار
چیدمان ( طرح درس، برنامه ریزی درسی، آموزشکاوی زبان، . . . )
sequencing ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: نوبت دهی
تعریف: مشخص کردن ترتیب دقیق نشست یا برخاست هواگَردها توسط مراقب پرواز
( در آزمایشگاه ) کشت دادن
این واژه لاتین است در زبان های مختلفی وارد شده از جمله زبان فارسی کلمه سکانس که در فیلم سازی زیاد استفاده می شود
فصل بندی، ترتیب دهی
توالی یابی
دنباله یابی ، توالی یابی

بپرس