slip of the tongue

/slɪp ʌv ðə tʌŋ//slɪp ɒv ðə tʌŋ/

جمله های نمونه

1. It was a slip of the tongue.
[ترجمه گوگل]لغزش زبان بود
[ترجمه ترگمان]زبانش بند امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was just a slip of the tongue.
[ترجمه گوگل]این فقط یک لغزش بود
[ترجمه ترگمان]فقط یک تکه از زبانش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A slip of the tongue made me say Robert instead of Richard.
[ترجمه گوگل]یک لغزش باعث شد به جای ریچارد بگویم رابرت
[ترجمه ترگمان]یک تکه از زبان مرا به جای ریچارد به زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had made an unfortunate slip of the tongue himself.
[ترجمه گوگل]خودش لغزش ناگواری کرده بود
[ترجمه ترگمان]خود او نیز از زبان خود اشتباه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One slip of the tongue would have betrayed all I was working for.
[ترجمه گوگل]یک لغزش زبان به تمام تلاشم خیانت می کرد
[ترجمه ترگمان]یک تکه از زبان ممکن بود به همه چیزهایی که من کار می کردم خیانت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In an apparent slip of the tongue, Ms. Bianchi referred to Omaha as Oklahoma.
[ترجمه گوگل]در یک لغزش ظاهری، خانم بیانچی از اوماها به عنوان اوکلاهاما یاد کرد
[ترجمه ترگمان]خانم Bianchi در یک لغزش آشکار از زبان، to را اوکلاهاما خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He quickly corrected his unfortunate slip of the tongue.
[ترجمه گوگل]او به سرعت لغزش ناگوار خود را اصلاح کرد
[ترجمه ترگمان]او به سرعت زبان unfortunate را اصلاح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He made a slip of the tongue.
[ترجمه گوگل]لغزش زبان زد
[ترجمه ترگمان]زبانش بند آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The mayor really made a slip of the tongue!
[ترجمه گوگل]شهردار واقعا لغزش کرد!
[ترجمه ترگمان]شهردار واقعا از زبانش بیرون آمد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A slip of the tongue oft bring about unexpected result.
[ترجمه گوگل]لغزش زبان اغلب نتایج غیرمنتظره ای به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]یک لغزش زبان اغلب نتایج غیر منتظره ای را به همراه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A slip of the tongue or of the pena wish aof which we are ashamed.
[ترجمه گوگل]لغزشی از زبان یا آرزویی که از آن شرمنده ایم
[ترجمه ترگمان]یک تکه از زبان و یا چیزی نمانده است که ما از آن شرمسار باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A slip of the tongue at the conference resulted in a big loss.
[ترجمه گوگل]لغزش زبان در کنفرانس منجر به یک ضرر بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]لغزش زبان در این کنفرانس منجر به فقدان بزرگی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His slip of the tongue cost him a friend.
[ترجمه گوگل]لغزش زبان او به قیمت یک دوست تمام شد
[ترجمه ترگمان]زبانش به قیمت یک دوست تمام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A slip of the tongue made me say of Richard.
[ترجمه گوگل]یک لغزش باعث شد در مورد ریچارد صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]یک تکه از زبان مرا از ریچارد به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In a slip of the tongue the schemer exposed his true motivation.
[ترجمه گوگل]در یک لغزش زبان، مکر انگیزه واقعی خود را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]the در یک تکه از زبان انگیزه واقعی خود را افشا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mistake in speech, saying something incorrectly

پیشنهاد کاربران

لغزش های لفظی
slip of the tongue ( اعتیاد )
واژه مصوب: لغزش زبان
تعریف: خطایی که در هنگام تولید گفتار روی می دهد|||متـ . خطای گفتار speech error
اشتباه لفظی
تپق زدن
اشتباه لپی
لغزش زبان

بپرس