sending


معنی: انفاذ

جمله های نمونه

1. an ingenious way of sending messages
روش نوآورانه ی فرستادن پیام ها

2. farmers were lumbering their woods and sending them to lumber yards
کشاورزان بیشه های خود را برای الوار سازی می بریدند و به چوب فروشی ها می فرستادند.

3. he wanted to spare his parents the expense of sending him to college
او می خواست هزینه ی دانشگاه رفتن خود را به والدینش تحمیل نکند.

4. I'll be sending you the bill for the dry-cleaning!
[ترجمه گوگل]من صورت حساب خشک شویی را برای شما می فرستم!
[ترجمه ترگمان]من صورت حساب را برای خشکشویی می فرستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The US is sending additional troops to the region.
[ترجمه گوگل]آمریکا نیروهای بیشتری را به منطقه اعزام می کند
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده سربازان بیشتری را به منطقه اعزام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sending the troops was a contravention of the treaty.
[ترجمه گوگل]اعزام نیروها خلاف معاهده بود
[ترجمه ترگمان]فرستادن قشون مخالف معاهده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The show was very funny - they were sending up sports commentators.
[ترجمه گوگل]نمایش بسیار خنده دار بود - آنها مفسران ورزشی را می فرستادند
[ترجمه ترگمان]نمایش خیلی خنده دار بود - آن ها مفسران ورزشی را می فرستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I definitely remember sending the letter.
[ترجمه گوگل]من قطعا نامه را به یاد دارم
[ترجمه ترگمان]من قطعا یادمه که اون نامه رو فرستادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We are sending you the contract separately.
[ترجمه گوگل]ما قرارداد را جداگانه برای شما ارسال می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور جداگانه قرارداد را به شما می فرستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The move by the two London colleges is sending reverberations through higher education.
[ترجمه گوگل]حرکت دو کالج لندن در آموزش عالی طنین انداز شده است
[ترجمه ترگمان]این حرکت توسط دو کالج لندن از طریق آموزش عالی در حال ارسال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Next week is the deadline for sending in your application.
[ترجمه گوگل]هفته آینده آخرین مهلت ارسال درخواست شماست
[ترجمه ترگمان]هفته آینده مهلت ارسال در برنامه شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I take great pleasure in sending here with a little wedding present in celebration Of the happy event.
[ترجمه گوگل]من بسیار خوشحالم که با یک هدیه عروسی کوچک در جشن این رویداد مبارک به اینجا می فرستم
[ترجمه ترگمان]من از فرستادن یک هدیه کوچک برای جشن عروسی لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm sending a parcel to you per bearer.
[ترجمه گوگل]من یک بسته برای شما به ازای هر حامل می فرستم
[ترجمه ترگمان]من دارم یک بسته برایت می فرستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He hit on an idea of sending his father a special present.
[ترجمه گوگل]او به این فکر افتاد که یک هدیه ویژه برای پدرش بفرستد
[ترجمه ترگمان]او ایده فرستادن یک هدیه ویژه به پدرش را مورد اصابت قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The attack began, sending residents scurrying for cover.
[ترجمه گوگل]حمله شروع شد و ساکنان را به سرعت برای سرپوش فرستاد
[ترجمه ترگمان]این حمله آغاز شد و ساکنان را به دنبال پوشش فرا خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انفاذ (اسم)
execution, penetrance, sending

تخصصی

[برق و الکترونیک] ارسال فرستادن، مثلاً به صورت رمز مورس . - فرستادن

انگلیسی به انگلیسی

• act of dispatching; act of launching; dismissal; generation, production; act of transmitting electronically

پیشنهاد کاربران

برگردوندن
فرستادن. ارسال
فرستادن
ارسال، روانه سازی
فرستاده، حوالت، ارسال شده

بپرس