sine qua non

/ˈsaɪnkwɑ:ˈnɑːn//saɪnkwɑ:nɒn/

معنی: امر ناگزیر، امر لازم
معانی دیگر: (لاتین: بدون آن نه) امر ناگزیر، چیز واجب، جزو الزامات، شرط اساسی، لاتین امر ناگزیر، لاینفک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (Latin) something necessary; indispensable item or condition.
مشابه: condition, necessary, need, requisite

جمله های نمونه

1. Patience is a sine qua non for a good teacher.
[ترجمه گوگل]صبر برای یک معلم خوب یک شرط ضروری است
[ترجمه ترگمان]صبر یک امر ناگزیر برای یک معلم خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The control of inflation is a sine qua non for economic stability.
[ترجمه گوگل]کنترل تورم یک شرط ضروری برای ثبات اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]کنترل تورم یک امر ناگزیر برای ثبات اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Successful agricultural reform is also a sine qua non of Mexico's modernisation.
[ترجمه گوگل]اصلاحات کشاورزی موفقیت آمیز نیز از ضروریات مدرنیزاسیون مکزیک است
[ترجمه ترگمان]اصلاحات موفق کشاورزی نیز یک امر ناگزیر برای مدرن سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. TV coverage is the sine qua non of a sport if it is to thrive.
[ترجمه گوگل]پوشش تلویزیونی شرط ضروری یک ورزش برای پیشرفت است
[ترجمه ترگمان]اگر این ورزش رونق پیدا کند، پوشش تلویزیونی جز لاینفک ورزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Trust is a sine qua non for any counselling.
[ترجمه گوگل]اعتماد یک شرط ضروری برای هر مشاوره است
[ترجمه ترگمان]اعتماد یک امر ناگزیر برای هر مشاوره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An interest in children is a sine qua non of teaching.
[ترجمه گوگل]علاقه به کودکان از الزامات آموزشی است
[ترجمه ترگمان]علاقه به کودکان جز لاینفک آموزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Prevention of depression and inflation remains a sine qua non for economic security.
[ترجمه گوگل]پیشگیری از رکود و تورم یک شرط ضروری برای امنیت اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]پیش گیری از افسردگی و تورم یک امر ناگزیر برای امنیت اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Strength of character is the sine qua non of leadership.
[ترجمه گوگل]قوت شخصیت، شرط لازم رهبری است
[ترجمه ترگمان]قدرت شخصیت جز لاینفک رهبری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sugar is a sine qua non ingredient in any kind of cake.
[ترجمه گوگل]شکر یک ماده ضروری در هر نوع کیک است
[ترجمه ترگمان]شکر یک جز لاینفک در هر نوع شیرینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Agreement by the management is a t sine qua non of all employment contract.
[ترجمه گوگل]موافقت مدیریت یکی از الزامات تمام قراردادهای کاری است
[ترجمه ترگمان]توافق توسط مدیریت جز لاینفک قراردادهای استخدامی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I also do not give much weight to enthusiastic endorsements-empirical support is a sine qua non.
[ترجمه گوگل]من همچنین به تأییدهای مشتاقانه اهمیت نمی دهم - حمایت تجربی یک شرط لازم است
[ترجمه ترگمان]من همچنین توجه زیادی به حمایت enthusiastic - تجربی نمی کنم - پشتیبانی تجربی یک امر ناگزیر تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some land reforms have embraced soil conservation as a sine qua non of long term productivity gains by land reform beneficiaries.
[ترجمه گوگل]برخی از اصلاحات ارضی، حفاظت از خاک را به عنوان یک شرط ضروری برای دستاوردهای بلندمدت بهره وری توسط ذینفعان اصلاحات ارضی پذیرفته اند
[ترجمه ترگمان]برخی اصلاحات ارضی، حفظ خاک را به عنوان یک امر ناگزیر از دستاوردهای بهره وری بلند مدت توسط ذینفعان اصلاحات ارضی در نظر گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All this, he writes, " began with water, the sine qua non of any civilization. "
[ترجمه گوگل]او می نویسد: «همه اینها با آب آغاز شد، شرط لازم هیچ تمدنی»
[ترجمه ترگمان]او می نویسد: \"همه اینها،\" با آب، جز لاینفک تمدن \" آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. U. S. capital reserve study is to obtain a visa sine qua non.
[ترجمه گوگل]مطالعه ذخیره سرمایه ایالات متحده برای به دست آوردن ویزای ضروری است
[ترجمه ترگمان]u S مطالعه ذخیره سرمایه، به دست آوردن یک امر ناگزیر، ناگزیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امر ناگزیر (اسم)
sine qua non

امر لازم (اسم)
sine qua non

تخصصی

[حقوق] شرط لازم، شرط اساسی

انگلیسی به انگلیسی

• essential condition, necessary condition
a sine qua non is something that is essential if you want to achieve something or take part in something; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

a necessary condition without which something is not possible/ something that must be done or achieved before anything else is done or achieved
شرط ضروری که بدون آن چیزی ممکن نیست، شرط لازم
کاری که قبل از انجام یا به دست آوردن هر چیز دیگری باید انجام شود یا به دست آید، پیش شرط، پیش نیاز
...
[مشاهده متن کامل]

An interest in children is a sine qua non of teaching.
sine qua non of sth/ Aspiring business - school students in Europe know that fluent English is a sine qua non of success.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/sine-qua-non
شرط ضروری
لازمه
در حقوق: علت تامه
شرط لازم، شرط اساسی
مقدمات، پیش نیازها

بپرس