sit out


1- تا پایان ماندن، تا آخر دوام آوردن 2- (از دیگران) بیشتر دوام آوردن یا ماندن 3- (رقص یا مسابقه و غیره) شرکت نکردن، (درکناری) نشستن

جمله های نمونه

1. I'm feeling rather tired, so I think I'll sit out the next dance.
[ترجمه گوگل]من نسبتاً احساس خستگی می کنم، بنابراین فکر می کنم در رقص بعدی بنشینم
[ترجمه ترگمان]احساس خستگی می کنم، برای همین فکر می کنم بعد از رقص بعدی خواهم نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On summer evenings they would sit out in the garden.
[ترجمه گوگل]عصرهای تابستان در باغ می نشستند
[ترجمه ترگمان]شب ها در باغ می نشستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shall we go and sit out in the sun?
[ترجمه گوگل]بریم زیر آفتاب بشینیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانیم برویم و در آفتاب بنشینیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had to sit out the last dance because of a twisted ankle.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد در آخرین رقص به دلیل پیچ خوردگی مچ پا بنشیند
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود آخرین رقص را به خاطر یک قوزک پیچ خورده کنار بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was prepared to sit out the years of Jack's jail sentence.
[ترجمه گوگل]او آماده بود تا سال‌های محکومیت جک را پشت سر بگذارد
[ترجمه ترگمان]او آماده بود که سال ها زندان جک را بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The garden's so lovely, I think I'll sit out.
[ترجمه گوگل]باغ خیلی دوست داشتنی است، فکر می کنم بیرون بنشینم
[ترجمه ترگمان]باغ خیلی قشنگ است، فکر کنم می نشینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government is prepared to sit out the strike rather than agree to union demands.
[ترجمه گوگل]دولت حاضر است به جای موافقت با خواسته های اتحادیه، دست از اعتصاب بزند
[ترجمه ترگمان]دولت آماده است تا بجای موافقت با خواسته های اتحادیه، اعتصاب را آغاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Shall we go and sit out?
[ترجمه گوگل]بریم بیرون بشینیم؟
[ترجمه ترگمان]برویم بنشینیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think I'll sit out the rumba.
[ترجمه گوگل]فکر کنم بیرون رومبا بنشینم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که من سبک rumba رو از دست بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He can afford to sit out the property slump.
[ترجمه گوگل]او می تواند از پس رکود ملک بربیاید
[ترجمه ترگمان]او توان خرید زمین را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Quincy and I sit out on the deck and read for hours at a stretch.
[ترجمه گوگل]من و کوئینسی روی عرشه می نشینیم و ساعت ها به طور مداوم مطالعه می کنیم
[ترجمه ترگمان]من و کوین روی عرشه نشستیم و ساعت ها مطالعه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What if he had to sit out in the groves or stay flat on his back until she returned?
[ترجمه گوگل]اگر او مجبور شد بیرون در نخلستان ها بنشیند یا تا زمانی که او برگردد، به پشت می ماند چه می شد؟
[ترجمه ترگمان]چه می شد اگر او مجبور می شد در باغ بماند و تا وقتی که او به خانه باز می گشت به پشت خود نگاه کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many potential homeowners decided to sit out the recession in rented accommodation, leaving their money in high-earning accounts.
[ترجمه گوگل]بسیاری از صاحبان خانه های بالقوه تصمیم گرفتند از رکود در مسکن های اجاره ای خلاص شوند و پول خود را در حساب های پردرآمد باقی بگذارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مالکان بالقوه تصمیم گرفتند که رکود را در اتاق های اجاره ای اجاره کنند و پولشان را در حساب های بلند کسب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We had this balcony and I used to sit out there sunning myself with no clothes on.
[ترجمه گوگل]ما این بالکن را داشتیم و من بدون لباس در آنجا می نشستم و آفتاب می گرفتم
[ترجمه ترگمان]ما این بالکن رو داشتیم و من عادت داشتم بشینم و خودم رو با لباس آفتاب آفتاب آفتاب گرم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Those without gas masks sit out attacks holding napkins to their mouths.
[ترجمه گوگل]کسانی که ماسک ضد گاز ندارند، در حالی که دستمال‌ها را به دهان خود نگه می‌دارند، بیرون می‌نشینند
[ترجمه ترگمان]ان هایی که بدون گاز و گاز out در دست دارند، napkins را جلوی دهانشان می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stay until the end; prevent participating in -

پیشنهاد کاربران

set out به معنی سفر کردن است این sit out است به معنی در فعالیتی شرکت نکردن یا تا پایان کاری بی حرکت ماندن و بدون فعالیت نشستن
begin a journey
سفر کردن
در یک فعالیت شرکت نکردن.
کناره گیری کردن

بپرس