sizeable

/ˈsaɪzəbl̩//ˈsaɪzəbl̩/

معنی: بزرگ، قابل ملاحظه
معانی دیگر: sizable قابل ملاحظه

جمله های نمونه

1. The town has a sizeable Sikh population.
[ترجمه گوگل]این شهر جمعیت قابل توجهی سیک دارد
[ترجمه ترگمان]این شهر جمعیت سیک قابل توجهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Part - time students make up a sizeable proportion of the college population.
[ترجمه گوگل]دانشجویان پاره وقت بخش قابل توجهی از جمعیت کالج را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان زمانی بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت این کالج را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Income from tourism accounts for a sizeable proportion of the area's total income.
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از گردشگری بخش قابل توجهی از درآمد کل منطقه را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از گردشگری میزان قابل توجهی از درآمد کل منطقه را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She donated a sizeable portion of her riches to children's charities.
[ترجمه گوگل]او بخش قابل توجهی از ثروت خود را به موسسات خیریه کودکان اهدا کرد
[ترجمه ترگمان]او بخش قابل ملاحظه ای از ثروت خود را به خیریه های کودکان اهدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Harry inherited the house and a sizeable chunk of land.
[ترجمه گوگل]هری خانه و بخش قابل توجهی از زمین را به ارث برد
[ترجمه ترگمان]هری خانه و تکه بزرگی از زمین را به ارث برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These small contributions soon count up to a sizeable amount.
[ترجمه گوگل]این کمک های کوچک به زودی تا مقدار قابل توجهی محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]این کمک های اندک به زودی به مقدار قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Educational level has a sizeable direct effect on income.
[ترجمه گوگل]سطح تحصیلات تأثیر مستقیم قابل توجهی بر درآمد دارد
[ترجمه ترگمان]سطح تحصیلی تاثیر مستقیمی بر درآمد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A sizeable proportion of the episcopal appointments recorded by Gregory are quite clearly uncanonical.
[ترجمه گوگل]بخش قابل توجهی از انتصابات اسقفی ثبت شده توسط گریگوری کاملاً غیر متعارف هستند
[ترجمه ترگمان]بخش قابل ملاحظه ای از انتصابات اسقفی که توسط گریگوری ثبت شده است کاملا واضح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Outside, a sizeable iron drive-wheel projects through the front wall.
[ترجمه گوگل]در خارج، یک چرخ محرک آهنی قابل توجهی از دیوار جلویی عبور می کند
[ترجمه ترگمان]بیرون، یک ماشین محرک بزرگ آهن از طریق دیوار جلو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most regions in Spain and Portugal qualify for sizeable development grants from the EU.
[ترجمه گوگل]اکثر مناطق در اسپانیا و پرتغال واجد شرایط دریافت کمک های مالی قابل توجه توسعه از اتحادیه اروپا هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مناطق در اسپانیا و پرتغال واجد شرایط توسعه قابل توجهی از اتحادیه اروپا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Cabinet closed ranks behind him and a sizeable proportion of his back-benchers followed suit.
[ترجمه گوگل]کابینه پشت سر او رده های خود را بست و بخش قابل توجهی از نیمکت نشینان او نیز از همین روش پیروی کردند
[ترجمه ترگمان]هیات دولت پشت سر او قرار گرفت و بخش قابل ملاحظه ای از پشتش نیز به دنبال او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That may mean sizeable tax bills on employers' pension contributions for employees.
[ترجمه گوگل]این ممکن است به معنای صورت‌حساب‌های مالیاتی قابل‌توجهی بر سهم بازنشستگی کارفرمایان برای کارمندان باشد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به معنای صورت حساب های مالیاتی قابل ملاحظه ای در مورد حقوق بازنشستگی کارفرمایان به کارمندان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Two sizeable works had gone in under two hours, although it was forty-eight hours before new outbreaks ceased.
[ترجمه گوگل]دو کار قابل توجه در کمتر از دو ساعت انجام شد، اگرچه چهل و هشت ساعت تا پایان شیوع جدید باقی مانده بود
[ترجمه ترگمان]دو ساعت کار کرده بود، هر چند که چهل و هشت ساعت قبل از اینکه outbreaks جدیدی برقرار شود، از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was one sizeable exception: that of a body thrown, a projectile.
[ترجمه گوگل]یک استثنا قابل توجه وجود داشت: مورد پرتاب بدن، پرتابه
[ترجمه ترگمان]یه استثنا هست که شامل یه گلوله، یه گلوله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. October sees the sizeable arrival of winter wildfowl and waders to our shores.
[ترجمه گوگل]اکتبر شاهد ورود قابل توجه پرندگان وحشی زمستانی و سرگردان به سواحل ما است
[ترجمه ترگمان]اکتبر شاهد آمدن قابل ملاحظه زمستان wildfowl و waders به سواحل ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بزرگ (صفت)
mighty, senior, large, gross, great, numerous, extra, head, adult, major, big, dignified, grand, voluminous, extensive, massive, enormous, grave, majestic, bulky, eminent, lofty, egregious, immane, jumbo, king-size, sizable, sizeable, walloping

قابل ملاحظه (صفت)
sizable, sizeable

انگلیسی به انگلیسی

• fairly large, quite big (also sizable)
sizeable means fairly large.

پیشنهاد کاربران

بپرس