snuff

/ˈsnəf//snʌf/

معنی: نفس، شهیق، دم زنی، پف، انفیه، انفیهزنی، نوک فتیله، بافوت خاموش کردن، انفیه زدن، خاموش شدن
معانی دیگر: سرفتیله ی شمع را (برای بهتر سوختن) قیچی کردن، (با فشردن فتیله یا با شمع خفه کن) شمع را خاموش کردن، (خودمانی) کشتن، به قتل رساندن، وابسته به فیلم سکسی، از راه بینی بالا کشیدن، در دمیدن، استنشاق کردن (رجوع شود به: sniff)، بوکشیدن، رجوع شود به: snort، هر گردی که از راه بینی دردمیده شود، رایحه، توبی، ملامت، فوت، خاموش سازی یافوت، عطسه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: snuffs, snuffing, snuffed
(1) تعریف: to take in through the nose; inhale.

(2) تعریف: to perceive or examine by smelling; sniff.
مشابه: smell

- The hog snuffed the ground for truffles.
[ترجمه Hassan] گراز زمین را برای یافتن قارچ بو کشید
|
[ترجمه گوگل] گراز زمین را برای ترافل خفه کرد
[ترجمه ترگمان] خوک زمین رو برای قارچ پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to sniff or inhale something.
اسم ( noun )
عبارات: up to snuff
(1) تعریف: the act or an instance of inhaling something through the nose.

(2) تعریف: the sound produced by snuffing.

(3) تعریف: tobacco that has been pulverized so that it can be inhaled through the nose.
اسم ( noun )
• : تعریف: the portion of a candlewick that is charred from burning.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: snuffs, snuffing, snuffed
(1) تعریف: to put out or extinguish (a burning candle or the like, often fol. by "out").

- She tried not to spill wax as she snuffed out the candles.
[ترجمه Hassan] او سعی کرد هنگام خاموش کردن شمعها با فوت، موم را نریزد
|
[ترجمه گوگل] وقتی شمع ها را خاموش می کرد، سعی کرد موم نریزد
[ترجمه ترگمان] سعی کرد موم را بیرون بریزد و شمع را خاموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to bring to an abrupt end; destroy; kill (usu. fol. by "out").

- Her life was suddenly snuffed out by this dreadful disease.
[ترجمه گوگل] زندگی او ناگهان با این بیماری هولناک از بین رفت
[ترجمه ترگمان] زندگی او ناگهان از این بیماری وحشتناک بو جود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The batter's strike-out snuffed out all hope for a victory.
[ترجمه گوگل] ضربه اوت باتر تمام امیدها برای پیروزی را از بین برد
[ترجمه ترگمان] حمله به پایان، همه امید پیروزی را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (slang) to murder (sometimes followed by "out.").

- They took him to the empty warehouse and snuffed him.
[ترجمه Hassan] آنها او را به انبار خالی بردند و به قتل رساندند
|
[ترجمه گوگل] او را به انبار خالی بردند و او را بو کردند
[ترجمه ترگمان] او را به انبار خالی بردند و آن را بو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. snuff out
1- (شمع و غیره را) خاموش کردن،خفه کردن 2- (ناگهان) به پایان رساندن،نابود کردن

2. up to snuff
(عامیانه) 1- در سطح یا میزان طبیعی (از نظر سلامتی یا خاصیت و غیره)،به حد نصاب 2- (انگلیس) هشیار،زیرک،گول نخور

3. Very few people take snuff nowadays.
[ترجمه گوگل]امروزه افراد بسیار کمی انفیه مصرف می کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه بسیاری از مردم انفیه می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He took a pinch of snuff .
[ترجمه گوگل]او یک انفیه برداشت
[ترجمه ترگمان]انفیه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's so old that he will snuff out one of these days.
[ترجمه گوگل]آنقدر پیر شده که یکی از همین روزها خفه می شود
[ترجمه ترگمان]او آنقدر پیر است که یکی از این روزها انفیه بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He thought he was about to snuff it.
[ترجمه گوگل]فکر کرد می خواهد آن را خفه کند
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد که دارد انفیه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The recent rebound in mortgage rates could snuff out the housing recovery.
[ترجمه گوگل]افزایش اخیر در نرخ های وام مسکن می تواند بهبود مسکن را خنثی کند
[ترجمه ترگمان]پیشرفت اخیر در نرخ وام مسکن می تواند منجر به خروج مسکن از خانه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The probably truth is that, like snuff, he regularly got up aristocratic noses.
[ترجمه گوگل]حقیقت احتمالاً این است که او، مانند انفیه، مرتباً بینی اشرافی را بلند می کرد
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که مثل انفیه زدن به طور مرتب بینی اشراف را مرتب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Method: Any random idiot knows how to snuff out a candle after a quick lick of the fingers.
[ترجمه گوگل]روش: هر احمقی تصادفی می داند چگونه پس از لیسیدن سریع انگشتان، شمع را خاموش کند
[ترجمه ترگمان]هر احمق تصادفی می داند چطور می تواند بعد از یک لیس زدن انگشتان، شمع را خاموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One of the mills still produces snuff.
[ترجمه گوگل]یکی از آسیاب ها هنوز انفیه تولید می کند
[ترجمه ترگمان]یکی از کارخانه های هنوز انفیه را بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In his hands he holds a snuff box, shaped like a small quiver, and a thin stick.
[ترجمه گوگل]در دستانش یک جعبه انفیه، به شکل یک لجن کوچک و یک چوب نازک نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]در دست او جعبه انفیه را در دست دارد که شبیه یک quiver کوچک و چوبی نازک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She'd taxed him with trading them for snuff, which was his passion, and he'd not denied it.
[ترجمه گوگل]او را با معاوضه آنها با انفیه، که اشتیاق او بود، وضع کرده بود، و او آن را انکار نمی کرد
[ترجمه ترگمان]او را به فروش برده بود تا انفیه بکشد، که سودای او بود، و آن را انکار نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some have drawn up guidelines to snuff out only the most potent forms.
[ترجمه گوگل]برخی رهنمودهایی را برای از بین بردن تنها قوی ترین اشکال ترسیم کرده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها راهنمایی برای استفاده از قوی ترین اشکال را مطرح کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They never said anything about snuff, silverweed and horse-racing.
[ترجمه گوگل]آنها هرگز در مورد انفیه، علف نقره و اسب دوانی چیزی نگفتند
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت چیزی در مورد انفیه و اسب و مسابقه اسب سواری نمی گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Cowboys had tried to snuff them.
[ترجمه گوگل]کابوی ها سعی کرده بودند آنها را خفه کنند
[ترجمه ترگمان]مدیر عامل سعی کرده بود آن ها را انفیه بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفس (اسم)
air, wind, breath, self, ego, oneself, snuff

شهیق (اسم)
inspiration, air, inhalation, aspiration, snuff

دم زنی (اسم)
aspiration, snuff, breathing, respiration

پف (اسم)
snuff, puff, whiff, blowing-out, inflation

انفیه (اسم)
snuff

انفیهزنی (اسم)
snuff

نوک فتیله (اسم)
snuff

با فوت خاموش کردن (فعل)
snuff

انفیه زدن (فعل)
snuff

خاموش شدن (فعل)
snuff, be silent, keep silence, die out, go out, remain silent

تخصصی

[مهندسی گاز] خاموش سازی، خاموش شدن

انگلیسی به انگلیسی

• act of inhaling, breathing in; sound made when breathing in; powdered tobacco that is inhaled through the nose; burnt end of a candle wick
inhale, breathe in through the nose; sniff, smell; examine by smelling (as of animals); inhale snuff; destroy; extinguish; cut off the burned end of a candle wick
snuff is powdered tobacco which people take by sniffing it up their nose.
a snuff movie is a pornographic film in which one of the participants is really killed at the climax.
if you snuff out a flame or something that is burning, you put it out by covering it in some way so that it can no longer burn.
if someone snuffs out something such as a rebellion or a disagreement, they stop it, usually in a forceful or sudden way.

پیشنهاد کاربران

Snuff به معنی herbal tea یعنی دمنوش هم هست
Snuff it
نفس آخر را کشیدن
در کتاب Everday use آلیس واکر، به معنی گرده، گرد، پودر
خاموش کردن
مثه خاموش کردن شمع و چیزهایی ک غم داره و غیره

بپرس