spark plug

/ˈspɑːrkˈpləɡ//spɑːkplʌɡ/

معنی: شمع، اغاز کردن، بانی شدن
معانی دیگر: (موتورهای درونسوز به ویژه اتومبیل) شمع، اخگرزا، شمع مولد جرقه موتور، اغازکردن، بانی شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device threaded into the cylinder of an internal-combustion engine that produces sparks that ignite fuel.
مشابه: plug

(2) تعریف: (informal) a person or thing that activates, advances, or inspires someone or something.

- a spark plug for conversation
[ترجمه گوگل] شمع برای مکالمه
[ترجمه ترگمان] برای حرف زدن یک شمع روشن بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She's the spark plug of the team - the one who gets everyone else to give their all.
[ترجمه گوگل]او شمع جرقه تیم است - کسی که همه را وادار می کند تا همه چیزشان را بدهند
[ترجمه ترگمان]او جرقه این تیم را می زند - کسی که همه کس دیگری را جذب می کند تا همه چیز را به آن ها بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was a spark plug at the top of the lineup.
[ترجمه گوگل]او یک شمع در بالای ترکیب بود
[ترجمه ترگمان]او یک جرقه در بالای صف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Always remove the lead from the spark plug of petrol machines and unplug electric models before cleaning or servicing.
[ترجمه گوگل]همیشه سرب را از شمع ماشین‌های بنزینی جدا کنید و مدل‌های برقی را قبل از تمیز کردن یا سرویس‌دهی از دوشاخه جدا کنید
[ترجمه ترگمان]همیشه سرب را از پریز ماشین های بنزینی دور کنید و قبل از تمیز کردن و یا تعمیر مدل های برقی را از برق بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A spark plug center wire assembly that includes a noise suppressing conductive seal with improved isolation of the seat from the heat generated at the firing end of the spark plug.
[ترجمه گوگل]یک مجموعه سیم مرکزی شمع که شامل یک مهر و موم رسانای سرکوب کننده صدا با جداسازی بهبود یافته صندلی از گرمای تولید شده در انتهای شلیک شمع است
[ترجمه ترگمان]یک مونتاژ سیمی مرکز پلاگ که شامل یک آب بند با صدای فرو رسانا با ایزوله شده از گرمای حاصل از حرارت تولید شده در انتهای آتش جرقه ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We are a Pakistani importer in Spark Plug. If you are suppliers, please contact us.
[ترجمه گوگل]ما وارد کننده پاکستانی شمع هستیم اگر تامین کننده هستید، لطفا با ما تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]ما یک وارد کننده پاکستانی در Plug Spark هستیم اگر تامین کننده هستید، لطفا با ما تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Disconnect the secondary spark plug cable from the ignition coil.
[ترجمه گوگل]کابل شمع ثانویه را از سیم پیچ احتراق جدا کنید
[ترجمه ترگمان]سیم برق را از سیم پیچ ignition قطع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A: Check the spark plug for defect.
[ترجمه گوگل]پاسخ: شمع را از نظر نقص بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]ج: جرقه عیب را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. DO NOT DISCONNECT THE SPARK PLUG WIRES WHILE THE ENGINE IS OPERATING.
[ترجمه گوگل]هنگامی که موتور در حال کار است، سیم های شمع را جدا نکنید
[ترجمه ترگمان]دوشاخه spark را در حالی که THE در حال انجام است، خراب نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The shortstop is the spark plug of our baseball team.
[ترجمه گوگل]ایستگاه کوتاه شمع جرقه تیم بیسبال ما است
[ترجمه ترگمان]The، جرقه تیم بیس بال ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The spark plug initiates this chemical reaction by igniting the charge.
[ترجمه گوگل]شمع با احتراق شارژ این واکنش شیمیایی را آغاز می کند
[ترجمه ترگمان]جرقه این واکنش شیمیایی را با روشن کردن بار شروع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's hard to get at the spark plug without a proper wrench.
[ترجمه گوگل]رسیدن به شمع بدون آچار مناسب سخت است
[ترجمه ترگمان]گرفتن جرقه بدون یک آچار خوب خیلی سخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. John be the spark plug on his rowing team.
[ترجمه گوگل]جان شمع جرقه تیم قایقرانی خود باشد
[ترجمه ترگمان]جان، جرقه تیم rowing را می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For good performance of the spark plug you need to replace it regularly.
[ترجمه گوگل]برای عملکرد خوب شمع باید به طور مرتب آن را تعویض کنید
[ترجمه ترگمان]برای عملکرد خوب این جرقه باید آن را به طور مرتب تعویض کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Having spark plug and the diaphragm replaced.
[ترجمه گوگل]داشتن شمع و تعویض دیافراگم
[ترجمه ترگمان]با روشن کردن جرقه و دیافراگم جایگزین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fuel is ignited by the spark plug.
[ترجمه گوگل]سوخت توسط شمع مشتعل می شود
[ترجمه ترگمان]سوخت توسط جرقه برق شعله ور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We sparkplug : Gain congenial to join together, Dazzle all capable splendid showing.
[ترجمه گوگل]ما جرقه شمع: به دست آوردن سازگاری برای پیوستن به یکدیگر، خیره کردن همه قادر به نمایش پر زرق و برق
[ترجمه ترگمان]ما توافق کردیم که با هم متحد شویم و با هم متحد شویم و همه این نمایش عالی را تماشا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Nader sparkplug simple interpersonal relationship and the culture of home. We think every employee's working image can show the most vivid company portrait of Nader.
[ترجمه گوگل]نادر جرقه شمع روابط بین فردی ساده و فرهنگ خانه ما فکر می کنیم که تصویر کاری هر کارمندی می تواند واضح ترین پرتره شرکت نادر را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]نادر بودن روابط میان فردی ساده و فرهنگ خانه را تسهیل می کند ما فکر می کنیم که تصویر کاری هر کارمند می تواند the پرتره از نادر را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Three factors affect ignition, fuel vaporization, sparkplug location and spark energy.
[ترجمه گوگل]سه عامل بر اشتعال، تبخیر سوخت، محل شمع و انرژی جرقه تاثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]سه عامل بر اشتعال، تبخیر سوخت، مکان sparkplug و جرقه انرژی تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. And we also sparkplug advanced sales and managing ideas, make self effort in healthy development of green environmental circle and improving of national entironment.
[ترجمه گوگل]و همچنین فروش پیشرفته و ایده های مدیریت را جرقه می زنیم، در توسعه سالم دایره محیط زیست سبز و بهبود محیط ملی تلاش می کنیم
[ترجمه ترگمان]و همچنین بر فروش پیشرفته و ایده ها، تلاش خود در توسعه سالم دایره محیط زیست سبز و بهبود of ملی تمرکز کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Synopsize : Sparkplug the idea of technology marketing, and introduce newest scientific and technical achievements of the nutrition food .
[ترجمه گوگل]خلاصه داستان: ایده بازاریابی فناوری را جرقه بزنید و جدیدترین دستاوردهای علمی و فنی مواد غذایی تغذیه را معرفی کنید
[ترجمه ترگمان]synopsize: ایده بازاریابی تکنولوژی را Sparkplug و جدیدترین دستاوردهای علمی و تکنیکی مواد غذایی را معرفی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Sparkplug cleanliness, advocate and build green, environment protection image.
[ترجمه گوگل]پاکیزگی شمع، مدافع و ایجاد تصویر سبز، حفاظت از محیط زیست
[ترجمه ترگمان]تمیزی مناسب، حامی و ساخت تصویر حفاظت محیط زیست و محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Hooligan rascal consciousness, has centuries-old sparkplug generational feudal smallholder economic base, has vasty colony base and long thought base, and that reflect auctorial intention.
[ترجمه گوگل]شعور هوليگان هوليگان داراي پايگاه اقتصادي خرده مالکان فئودال نسلي جرقه زني چند صد ساله است، داراي پايگاه مستعمره گسترده و پايگاه فكري طولاني است، و اين انعكاس نيت اكتوري است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر به عنوان یک بنیاد اقتصادی smallholder نسل قدیم sparkplug، پایه کلنی vasty و base تفکر طولانی دارد و این تفکر منعکس کننده قصد auctorial است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Author sparkplug humanistic attitude to EMC, and author think that EMC will come into view and can be found out, a rule shall be there to be useable.
[ترجمه گوگل]نویسنده نگرش انسان‌گرایانه نسبت به EMC را جرقه می‌زند، و نویسنده فکر می‌کند که EMC در نظر گرفته می‌شود و می‌توان آن را پیدا کرد، قانونی باید وجود داشته باشد تا قابل استفاده باشد
[ترجمه ترگمان]نویسنده، نگرش humanistic را نسبت به EMC، و نویسنده فکر می کنند که EMC وارد دید خواهد شد و می توان فهمید که یک قانون قابل استفاده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. To impel the harmonious development, the government should sparkplug innovation culture, build innovation environment and formulate innovation policy.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد انگیزه در توسعه هماهنگ، دولت باید فرهنگ نوآوری را جرقه بزند، محیط نوآوری ایجاد کند و سیاست نوآوری را تدوین کند
[ترجمه ترگمان]برای impel رشد هماهنگ، دولت باید فرهنگ نوآوری را sparkplug، محیط نوآوری را بسازد و سیاست نوآوری را تدوین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Development and innovation of theory of TCM should sparkplug the standpoint of Yin -Ya ng equalitarian and c. . .
[ترجمه گوگل]توسعه و نوآوری نظریه TCM باید دیدگاه یین-یانگ برابری طلب و ج را جرقه بزند
[ترجمه ترگمان]توسعه و نوآوری نظریه of باید از نقطه نظر یین - Ya و ج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The paper advances how to sparkplug reading by libraries.
[ترجمه گوگل]این مقاله چگونگی خواندن شمع‌های جرقه‌ای توسط کتابخانه‌ها را پیش می‌برد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به چگونگی to خواندن توسط کتابخانه ها می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Sparkplug a revolution of "lavatory"!
[ترجمه گوگل]جرقه شمع انقلابی از "دستشویی"!
[ترجمه ترگمان]یک انقلاب برای \"دستشویی\" است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Turiaf, a hard-working enthusiast, has helped the Lakers survive injuries to Kwame Brown and Chris Mihm. Farmar, meanwhile, has become a sparkplug off the bench.
[ترجمه گوگل]توریاف، یک مشتاق سختکوش، به لیکرز کمک کرده تا از مصدومیت های کوامه براون و کریس میهم جان سالم به در ببرد در این بین فارمار تبدیل به یک جرقه روی نیمکت شده است
[ترجمه ترگمان]Turiaf، یکی از علاقمندان به کار، به تیم لیکرز کمک کرده است تا در اثر Kwame Brown و کریس Mihm، جان سالم به در ببرند در همین حال، Farmar تبدیل به یک sparkplug از روی نیمکت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Modern spirit of the rule of law and rational concept of litigation sparkplug supervision of power to prevent corruption in the judiciary .
[ترجمه گوگل]روح مدرن حاکمیت قانون و مفهوم عقلانی دعوی جرقه نظارت بر قدرت برای جلوگیری از فساد در قوه قضاییه
[ترجمه ترگمان]روح مدرن قانون و مفهوم منطقی دعوی حقوقی، نظارت بر قدرت برای جلوگیری از فساد در قوه قضائیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شمع (اسم)
prop, stanchion, candle, spark plug

اغاز کردن (فعل)
initial, set, tee off, begin, commence, inchoate, inaugurate, incept, initiate, sparkplug

بانی شدن (فعل)
sparkplug

انگلیسی به انگلیسی

• device in an internal combustion engine which creates a spark for igniting gases
a spark plug is a device in the engine of a motor vehicle, which produces electric sparks to ignite the fuel.
inspire, energize (such as an endeavor)
device in an internal combustion engine which creates a spark for igniting gases

پیشنهاد کاربران

شمع خودرو
در اتومبیل، شمع ابزاری است برای انتقال جرقه های متناوب برق داخل سیلندرها که در انتهای سیلندر و روی سرسیلندر در موتور اتومبیل نصب می شود و برق موتور که با حرکت متناوب دلکو به سر شمع ها می رسد، طوری تنظیم شده که به هنگام فشردگی بخار بنزین در انتهای سیلندر جرقه ای از انتهای شمع ساطع شده، و باعث انفجار بنزین و حرکت موتور می گردد. قسمت فلزی شمع که جرقه از میان آن ها ساطع می شود، معمولاً از جنس مس، پلاتینیوم یا ایریدیوم است که به همین ترتیب عمر طولانی تری در عملکرد دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

B vitamins act as “spark plugs” in the body, keeping us energized—both mentally and physically
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

a small part in a car that causes the gas in the engine to catch fire.
You can immobilize the car by removing the spark plugs
Cambridge Dictionary@
شمع در اتومبیل

بپرس