splashy

/ˈsplæʃi//ˈsplæʃi/

معنی: دارای ترشح، دارای صدای چلپ چلوپ
معانی دیگر: دارای صدای چلپ چلپ، شلپ شلپی، خیس (و پاشیدنی)، گل آبی، گل آب مانند، پوشیده از هر چیز پاشیده شده یا مالیده شده (با بی دقتی)

جمله های نمونه

1. Hollywood tends to make splashy films with lots of star actors.
[ترجمه گوگل]هالیوود تمایل دارد با بازیگران ستاره زیادی فیلم های پرشور بسازد
[ترجمه ترگمان]هالیوود سعی دارد فیلم های splashy با بسیاری از بازیگران ستاره بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The skirt was printed with splashy flowers, the colours a little tired.
[ترجمه گوگل]دامن با گل های پاشیده چاپ شده بود، رنگ ها کمی خسته بودند
[ترجمه ترگمان]دامنش با گل های splashy چاپ شده بود، رنگ ها کمی خسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Where Pollock's painting is rangy, splashy, spontaneous, Johns's Target is uptight and laboriously thought out.
[ترجمه گوگل]در جایی که نقاشی پولاک کثیف، پرشور، خودانگیخته است، هدف جانز محکم و به سختی فکر شده است
[ترجمه ترگمان]در جایی که نقاشی پولاک در آنجا rangy، splashy، خود فی البداهه، هدف جانز uptight و به شدت در حال تفکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The splashy novelty number was a big hit.
[ترجمه گوگل]شماره نوآوری پرفشار موفقیت بزرگی بود
[ترجمه ترگمان]این شماره جدید عالی یه ضربه بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The first year was splashy, as he intended it to be.
[ترجمه گوگل]همان طور که او قصد داشت سال اول پر از آب و هوا بود
[ترجمه ترگمان]سال اول پر گل و گل بود، همان طور که قصد داشت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The raindrops are of the big, splashy variety, complete with whiffs of wild winds and churned seas.
[ترجمه گوگل]قطرات باران از انواع بزرگ و پرچالش هستند و با بادهای وحشی و دریاهای متلاطم کامل می شوند
[ترجمه ترگمان]قطرات باران از گونه های درشت و splashy هستند که با بوی تند بادها و دریاهای خروشان کامل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It wasn't as splashy as water - it was sort of like cake mix.
[ترجمه گوگل]به اندازه آب پاشیده نبود - شبیه مخلوط کیک بود
[ترجمه ترگمان]مثل آب سرد و پر گل و شل نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I wondered what this splashy display of interracial haute couture meant to her.
[ترجمه گوگل]من تعجب کردم که این نمایش پر زرق و برق از لباس های بلند بین نژادی چه معنایی برای او دارد
[ترجمه ترگمان]در عجب بودم که این نشان دادن لباس haute از نژاده ای مختلفه به چه معنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. a splashy half-page ad.
[ترجمه گوگل]یک تبلیغ نیم صفحه پرشور
[ترجمه ترگمان]یک تبلیغ نیم صفحه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'd seen a lot of that splashy material.
[ترجمه گوگل]من مقدار زیادی از آن مواد پاشیده را دیده بودم
[ترجمه ترگمان]خیلی از آن ماده پر گل و شل را دیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The most polished footage came from 10 splashy short films meant for massive screens in the London venue.
[ترجمه گوگل]صیقلی‌ترین فیلم‌ها از 10 فیلم کوتاه پخش شده که برای نمایش‌های عظیم در سالن لندن ساخته شده‌اند
[ترجمه ترگمان]The فیلم از ۱۰ فیلم کوتاه splashy به معنای پرده بزرگ در محل برگزاری بازی های لندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We dreamed of doing something big and splashy.
[ترجمه گوگل]ما رویای انجام یک کار بزرگ و شلوغ را داشتیم
[ترجمه ترگمان]خواب یه کار بزرگ و پر گل و شل رو می دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The industry has a history of splashy mergers and acquisitions, particularly involving technology outfits, which end up destroying value.
[ترجمه گوگل]این صنعت دارای تاریخچه ای از ادغام ها و اکتساب های پر زرق و برق است، به ویژه شامل تجهیزات فناوری، که در نهایت ارزش را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]این صنعت دارای سابقه ادغام و ادغام splashy، به ویژه شامل سازمان های فن آوری، که ارزش از بین بردن ارزش را به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارای ترشح (صفت)
splashy

دارای صدای چلپ چلوپ (صفت)
splashy

انگلیسی به انگلیسی

• can be easily spattered or dashed; making splashing sounds or movements; ostentatious, showy; marked with splashes of contrasting colors

پیشنهاد کاربران

بپرس