springtime

/ˈsprɪŋˌtaɪm//ˈsprɪŋtaɪm/

معنی: فصل بهار، جوانی، شباب، بهار زندگانی
معانی دیگر: بهاران، فصل بهار، بهاران، هنگام بهار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the season of spring.
مشابه: spring

(2) تعریف: the first stage or period.
متضاد: evening

- the springtime of her career
[ترجمه گوگل] بهار حرفه اش
[ترجمه ترگمان] فصل بهار شغلی او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1.
بهاران،هنگام بهار

2. Many birds mate in the springtime.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پرندگان در فصل بهار جفت گیری می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پرندگان در فصل بهار رفیق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sap rises in trees in springtime.
[ترجمه گوگل]شیره درختان در فصل بهار رشد می کند
[ترجمه ترگمان]شیره درخت در بهار رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was springtime and the fruit trees were in bud.
[ترجمه گوگل]فصل بهار بود و درختان میوه در حال جوانه زدن بودند
[ترجمه ترگمان]بهار بود و درختان میوه در غنچه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At springtime this river always overruns.
[ترجمه گوگل]در فصل بهار این رودخانه همیشه طغیان می کند
[ترجمه ترگمان]در بهار این رودخانه همیشه overruns است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was springtime and the slopes were ablaze with almond blossoms.
[ترجمه گوگل]فصل بهار بود و دامنه‌ها از شکوفه‌های بادام می‌سوخت
[ترجمه ترگمان]بهار بود و دامنه های پوشیده از شکوفه های بادام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The blossom on the trees looks lovely in springtime.
[ترجمه گوگل]شکوفه روی درختان در فصل بهار زیبا به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]شکوفه درختان در بهار زیبا به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. River ice in springtime, breaking, a force of nature coming alive, rising, sweeping everything before it.
[ترجمه گوگل]یخ رودخانه در بهار، می شکند، نیرویی از طبیعت زنده می شود، بالا می آید، همه چیز را در برابر خود جارو می کند
[ترجمه ترگمان]یخ رودخانه در بهار، شکستن، نیروی طبیعت زنده، از جا برمی خاست و همه چیز را پیش از آن پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Its springtime for President Bill Clinton as he watches his Republican challengers rip each other to shreds.
[ترجمه گوگل]بهار برای پرزیدنت بیل کلینتون است که رقبای جمهوریخواه خود را تماشا می کند که یکدیگر را تکه تکه می کنند
[ترجمه ترگمان]بهار آن برای رئیس جمهور بیل کلینتون، زمانی که رقبای خود را تماشا می کند، یکدیگر را تکه تکه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Majorca was renowned for its springtime almond blossom, Fernando had told her.
[ترجمه گوگل]فرناندو به او گفته بود که مایورکا به خاطر شکوفه‌های بادام بهاری‌اش مشهور بود
[ترجمه ترگمان]ماجورکا به خاطر بهار امسال، Fernando مشهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Springtime flatters this part of the Somme countryside, undramatic with its flat fields and scattered villages.
[ترجمه گوگل]فصل بهار با مزارع مسطح و دهکده‌های پراکنده‌اش، این بخش از حومه شهر سام را زیبا می‌کند
[ترجمه ترگمان]Springtime این بخش از حومه Somme، undramatic با زمین های مسطح و روستاهای پراکنده را flatters می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, this was in the springtime of her trouble.
[ترجمه گوگل]با این حال، این در بهار دردسر او بود
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این در بهار of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Winter Walk threads evergreens, and Springtime Path shows off the wildflowers blooming in that season.
[ترجمه گوگل]Winter Walk درختان همیشه سبز را رشته می کند و Springtime Path گل های وحشی را که در آن فصل شکوفا می شوند نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]گل های پیاده روی زمستانی از درختان همیشه بهار لذت می برند، و مسیر Springtime گل های وحشی را در آن فصل نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rugged mountains, clear icy streams, and in springtime carpets of pink and blue opium poppies bending in the wind.
[ترجمه گوگل]کوه‌های ناهموار، نهرهای یخی شفاف، و در فصل بهار فرش‌هایی از خشخاش صورتی و آبی که در باد خم می‌شوند
[ترجمه ترگمان]کوهستان های ناهموار، نهره ای خنک و در بهار فرش های صورتی و آبی و آبی در معرض وزش باد خم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فصل بهار (اسم)
spring, springtime

جوانی (اسم)
youth, springtime

شباب (اسم)
youth, springtime

بهار زندگانی (اسم)
springtime

انگلیسی به انگلیسی

• spring, season prior to summer
springtime is the period of time during which spring lasts.

پیشنهاد کاربران

فصل بهار // فصل بهار، جوانی، شباب، بهار زندگانی // بهاران، فصل بهار، بهاران، هنگام بهار
مثال:
Many birds mate in the springtime.
بسیاری از پرندگان در فصل بهار جفتگیری می کنند.
بهاری

بپرس