stand over


1- بالای سر کسی ایستادن یا پرواز کردن 2- به بعد موکول کردن یا شدن

جمله های نمونه

1. The football match have to stand over next week for the typhoon storm.
[ترجمه عرفان قرقانی پور] مسابقه فوتبال را باید موکول کنیم به هفته بعد بخاطر طوفان شدید
|
[ترجمه گوگل]مسابقه فوتبال باید هفته آینده برای طوفان طوفان متوقف شود
[ترجمه ترگمان]مسابقه فوتبال در طول هفته آینده برای طوفان typhoon برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your work is to stand over that window to see if anyone comes back into the room.
[ترجمه گوگل]کار شما این است که بالای آن پنجره بایستید تا ببینید آیا کسی به اتاق بازمی گردد یا خیر
[ترجمه ترگمان]کار تو اینه که کنار پنجره وایسی و ببینی کسی به اتاق برگشته یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't stand over me while I am cooking.
[ترجمه گوگل]وقتی دارم آشپزی می کنم بالای سرم نایستید
[ترجمه ترگمان]وقتی دارم آشپزی می کنم جلوی من واینسا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Will all the girls please stand over here.
[ترجمه گوگل]آیا همه دختران لطفاً اینجا بایستند؟
[ترجمه ترگمان]میشه همه دخترا اینجا وایسن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stand over there and then you'll be able to see it better.
[ترجمه گوگل]آن طرف بایستید و سپس می توانید آن را بهتر ببینید
[ترجمه ترگمان]آنجا بایستید و بعد می توانید بهتر آن را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't stand over me all the time - it makes me nervous.
[ترجمه گوگل]همیشه بالای سر من بایستید - این مرا عصبی می کند
[ترجمه ترگمان]همیشه منو عصبی نکن - این منو عصبی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your little pistol doesn't want to stand over me!
[ترجمه گوگل]تپانچه کوچولوی تو نمیخواهد بالای سرم بایستد!
[ترجمه ترگمان]این تپانچه کوچک تو نمی خواهد جلوی من بایستد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Never stand over an open fire as Victorian fathers used to do.
[ترجمه گوگل]هرگز مانند پدران ویکتوریا روی آتش باز نمانید
[ترجمه ترگمان]هیچ گاه مانند پدران دوره ویکتوریا که عادت به این کار داشتند، بر روی یک آتش باز می ایستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now I want the blue team to stand over to my right.
[ترجمه گوگل]حالا می خواهم تیم آبی در سمت راست من بایستد
[ترجمه ترگمان]حالا می خوام که تیم آبی به سمت راست من بایسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We stand over Tolo's bent form, and point with our cane.
[ترجمه گوگل]روی فرم خمیده طلوع می ایستیم و با عصا اشاره می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما بالای سر خمیده و خم شده ایم و با عصایش اشاره می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They have to stand over the meeting till next week.
[ترجمه گوگل]آنها باید تا هفته آینده سر جلسه بایستند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید تا هفته آینده بر روی این نشست بایستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the failing grey afternoon light, we stand over a great brown-black pit. A few fir trees and an abandoned bulldozer perch forlornly around the fringes.
[ترجمه گوگل]در خاموشی نور خاکستری بعد از ظهر، ما بالای یک گودال بزرگ قهوه ای-سیاه ایستاده ایم چند درخت صنوبر و یک بولدوزر متروکه در اطراف حاشیه ها نشسته اند
[ترجمه ترگمان]در نور خاکستری بعدازظهر، بالای یک گودال بزرگ قهوه ای - سیاه ایستاده ایم چند درخت صنوبر و یک بولدوزر رها شده در حاشیه شهر سرگردان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I object to letting the matter stand over any longer.
[ترجمه گوگل]من مخالف این هستم که این موضوع بیش از این باقی بماند
[ترجمه ترگمان]هدف من این است که بگذارم این موضوع بیش از این دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have to stand over him to make him do his homework.
[ترجمه گوگل]باید بالای سرش بایستم تا او را وادار به انجام تکالیفش کنم
[ترجمه ترگمان]من باید روی اون بایستم و کاری کنم که تکالیفش رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be postponed, be delayed; supervise behavior

پیشنهاد کاربران

بپرس