standardised

جمله های نمونه

1. We also calculated standardised mortality ratios for all hypertensive patients.
[ترجمه گوگل]ما همچنین نسبت های استاندارد شده مرگ و میر را برای همه بیماران مبتلا به فشار خون بالا محاسبه کردیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین نسبت های مرگ و میر را برای تمام بیماران با فشار خون فشار خون بالا محاسبه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Between the two extremes of standardised and non-standardised interviews is the large category of semi-structured interviews.
[ترجمه گوگل]بین دو حد مصاحبه استاندارد و غیراستاندارد، مقوله بزرگ مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار دارد
[ترجمه ترگمان]بین دو حد افراطی و غیر استاندارد، مقوله بزرگ مصاحبه نیمه ساختاریافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These men also had the highest standardised mortality ratio for all causes of death.
[ترجمه گوگل]این مردان همچنین بالاترین نسبت استاندارد مرگ و میر را برای همه علل مرگ داشتند
[ترجمه ترگمان]این مردان همچنین دارای بالاترین میزان مرگ و میر استاندارد برای همه علل مرگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is therefore crucial to include standardised mortality ratios alongside age weightings to correct for variations in life expectancy.
[ترجمه گوگل]بنابراین بسیار مهم است که نسبت های استاندارد شده مرگ و میر را در کنار وزن سنی برای اصلاح تغییرات در امید به زندگی لحاظ کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مهم است که نسبت های بالای مرگ و میر را در کنار weightings عصر برای تصحیح تغییرات در امید به زندگی، در نظر داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a more standardised approach than the funds flow statement.
[ترجمه گوگل]این رویکرد استانداردتر از صورت جریان وجوه است
[ترجمه ترگمان]این یک رویکرد استاندارد شده نسبت به بیانیه جریان وجوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Right and wrong must be standardised, or there will always be people who have the burden of guilt complexes.
[ترجمه گوگل]حق و باطل باید استاندارد شود وگرنه همیشه افرادی خواهند بود که بار عقده های گناه را بر دوش دارند
[ترجمه ترگمان]درست و غلط باید استاندارد شده باشد، وگرنه همیشه کسانی هستند که مسئولیت of را بر دوش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were no trends in standardised mortality ratios from cardiovascular disease or other causes with the number of previous pregnancies.
[ترجمه گوگل]هیچ روندی در نسبت های استاندارد شده مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی عروقی یا علل دیگر با تعداد حاملگی های قبلی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ گرایشی در مورد نسبت های مرگ و میر در رابطه با بیماری های قلبی عروقی یا دلایل دیگر با تعداد of پیش از بارداری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. During the baseline examinations the subjects underwent a standardised dental examination.
[ترجمه گوگل]در طول معاینات پایه، افراد تحت معاینه استاندارد دندانپزشکی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]در امتحانات سطح پایه، افراد تحت معاینه دندان استاندارد قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The less standardised section is used to elicit information more varied and qualitative in character.
[ترجمه گوگل]بخش کمتر استاندارد شده برای استخراج اطلاعات با ویژگی های متنوع تر و کیفی تر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]بخش استاندارد کم تر برای استخراج اطلاعات بیشتر و کیفی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Death rates were expressed as standardised mortality ratios, with the national average as 100.
[ترجمه گوگل]میزان مرگ و میر به صورت نسبت استاندارد مرگ و میر با میانگین ملی 100 بیان شد
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر در برابر نرخ مرگ و میر، با میانگین ملی به شکل ۱۰۰ ذکر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Standardised mortality ratios from cardiovascular disease showed no trend with placental weight.
[ترجمه گوگل]نسبت های استاندارد شده مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی عروقی هیچ روندی با وزن جفت نشان نداد
[ترجمه ترگمان]نسبت های مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی عروقی هیچ گرایشی را با وزن placental نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Proliferating cell nuclear antigen immunohistochemical technique although a promising method of assessing cell proliferation has yet to be fully standardised.
[ترجمه گوگل]روش ایمونوهیستوشیمی آنتی ژن هسته ای سلول تکثیر گرچه روشی امیدوارکننده برای ارزیابی تکثیر سلولی هنوز به طور کامل استاندارد نشده است
[ترجمه ترگمان]با این حال یک روش امیدوار کننده برای ارزیابی تکثیر سلولی به طور کامل استاندارد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To limit sampling error, we took multiple biopsy specimens at standardised sites.
[ترجمه گوگل]برای محدود کردن خطای نمونه‌برداری، نمونه‌های بیوپسی متعددی را در سایت‌های استاندارد برداشتیم
[ترجمه ترگمان]برای محدود کردن خطای نمونه گیری، از نمونه های نمونه برداری چندگانه در محل های استاندارد استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The numerical score may be either an age equivalent or a standardised score.
[ترجمه گوگل]امتیاز عددی ممکن است معادل سن یا نمره استاندارد شده باشد
[ترجمه ترگمان]امتیاز عددی می تواند یا معادل سن یا امتیاز استاندارد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The overall death rate from cardiovascular disease was close to the national average, the standardised mortality ratio being 9
[ترجمه گوگل]نرخ کلی مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی عروقی نزدیک به میانگین ملی بود، نسبت استاندارد مرگ و میر 9 بود
[ترجمه ترگمان]نرخ کلی مرگ ناشی از بیماری های قلبی - عروقی نزدیک به میانگین ملی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• made to conform with a standard, adhering to standards, having basic rules or protocols (also standardized)

پیشنهاد کاربران

استانداردشده، برسنجیده
میزان تعیین شده ( معیار )
استاندارد سازی شده

بپرس