stops

جمله های نمونه

1. intermediate stops on a journey
توقف های میان راه در طی سفر

2. she stops at nothing to gain her goals
برای رسیدن به هدف های خود از هیچ کاری روگردان نیست.

3. her bicycle stops on a dime
دوچرخه ی او در جا ترمز می کند.

4. the highway stops in the middle of the desert
جاده در وسط صحرا تمام می شود.

5. their resemblance stops right here
درست در اینجا شباهت آن دو پایان می یابد.

6. the buck stops here
من مصدر کار و مسئول تصمیم گیری هستم

7. the police put stops on the motor road
پلیس در جاده ی اتومبیل رو مانع برقرار کرد.

8. when the brain stops functioning. . . .
وقتی که مغز از کار می افتد . . .

9. pull out all (the) stops
از هیچ اقدامی فروگذار نکردن

پیشنهاد کاربران

بپرس