sackcloth

/ˈsækklɒθ//ˈsækklɒθ/

معنی: کرباس، خرقه، پارچه کیسه دوزی، پارچه گونی
معانی دیگر: (عهد باستان) پلاس (به نشان سوگواری یا پشیمانی می پوشیدند)، گوردین، رجوع شود به: sacking

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: in sackcloth and ashes
(1) تعریف: a rough, coarsely woven material made of hemp, jute, flax, or the like, often used in making sacks.

(2) تعریف: clothing of coarse material, worn as a sign of repentance or mourning.

جمله های نمونه

1. He kept the club wrapped in sackcloth.
[ترجمه گوگل]او چماق را در گونی پیچیده نگه داشت
[ترجمه ترگمان]او چماق را در گونی به دور خود پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Think that farmers wives still wear sackcloth aprons and wellingtons?
[ترجمه گوگل]فکر می کنید که همسران کشاورز هنوز پیش بند گونی و چاه می پوشند؟
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید که زنان کشاورز هنوز aprons گونی و wellingtons می پوشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hearing the man, Dara stripped off his sackcloth cloak and threw it down.
[ترجمه گوگل]دارا با شنیدن مرد، شنل گونی او را از تنش درآورد و آن را پایین انداخت
[ترجمه ترگمان]دارا به شنیدن آن مرد، cloak را از تن بیرون آورد و آن را پایین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Barefoot men napping under sackcloth canopies. A cockerel tied to the stilt of a water butt.
[ترجمه گوگل]مردان پابرهنه زیر سایبان های گونی چرت می زنند خروسی که به پایه ته قنداق آب بسته شده است
[ترجمه ترگمان]مرده ای پابرهنه در زیر گونی چرت می زدند جوجه خروس هم به اندازه یک چاه آب بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have sewed sackcloth over my skin And thrust my horn in the dust.
[ترجمه گوگل]روی پوستم گونی دوختم و شاخم را در خاک فرو کردم
[ترجمه ترگمان]sackcloth را از روی پوستم دوختم و شاخ خود را در گرد و خاک فرو بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Widows in equatorial Africa actually wear sackcloth and ashes when attending a funeral.
[ترجمه گوگل]زنان بیوه در آفریقای استوایی در واقع هنگام شرکت در مراسم تشییع جنازه، گونی و خاکستر می پوشند
[ترجمه ترگمان]بیوه ها در مناطق استوایی در واقع از گونی و خاکستر هنگام شرکت در مراسم تدفین استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I clothe the heavens with blackness And make sackcloth their covering.
[ترجمه گوگل]آسمانها را سیاه می پوشانم و پوشش آنها را گونی می سازم
[ترجمه ترگمان]آسمان را با سیاهی عوض کردم و لباس هایم را پاره کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When I made sackcloth my clothing, I became a byword to them.
[ترجمه گوگل]وقتی لباس‌هایم را از گونی درآوردم، برای آن‌ها لقمه‌ای شدم
[ترجمه ترگمان]وقتی لباس هایم را پاره کردم از آن ها عبرت گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. " What does he put sackcloth and ashes on his head for? " inquired Huck.
[ترجمه گوگل]هاک پرسید: "او برای چه گونی و خاکستر روی سرش می گذارد؟"
[ترجمه ترگمان]چرا گونی و خاکستر روی سرش گذاشت؟ هاک پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then Jacob tore his clothes, put on sackcloth and mourned for his son many days.
[ترجمه گوگل]سپس یعقوب جامه های خود را پاره کرد و گونی بر تن کرد و روزها برای پسر خود ماتم گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد جیکوب لباس هایش را پاره کرد و گونی را پوشید و برای پسرش عزاداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He repented long ago in sackcloth and ashes for his misdeeds.
[ترجمه گوگل]او مدتها پیش در گونی و خاکستر از اعمال ناشایست خود توبه کرد
[ترجمه ترگمان]از مدت ها پیش پشیمان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. KJV Lament like a virgin girded with sackcloth for the husband of her youth.
[ترجمه گوگل]KJV برای شوهر جوانی خود مانند باکره ای که گونی بسته است ناله کن
[ترجمه ترگمان]چون به دنبال شوهر جوانی شده بود، چون یک شال گردن ابریشمی به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. NIV Rizpah daughter of Aiah took sackcloth and spread it out for herself on a rock.
[ترجمه گوگل]رزپا، دختر آیه، گونی برگرفت و برای خود روی سنگی پهن کرد
[ترجمه ترگمان]دختر NIV گونی گونی را گونی گرفت و خود را روی سنگ پهن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They would long ago have repented in sackcloth and ashes.
[ترجمه گوگل]آنها مدتها پیش در گونی و خاکستر توبه می کردند
[ترجمه ترگمان]مدت ها پیش از sackcloth و خاکستر پشیمان گشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کرباس (اسم)
canvas, canvass, burlap, toile, sackcloth

خرقه (اسم)
cloak, sackcloth, mantle, robe, gown, stole, hairshirt

پارچه کیسه دوزی (اسم)
sackcloth

پارچه گونی (اسم)
sackcloth

تخصصی

[نساجی] چتایی - کرباس - پارچه ویژه دوخت کیسه و گونی

انگلیسی به انگلیسی

• coarse fabric used to make sacks; garment made from coarse fabric and worn as a sign of mourning or repentance
sackcloth is rough woven material that is used to make sacks.
if you talk about sackcloth or sackcloth and ashes, you are referring to someone's exaggerated attempt to apologize or to compensate for something they have done wrong; an old-fashioned use.

پیشنهاد کاربران

بپرس