solid ground

جمله های نمونه

1. To make sure that he was on solid ground, he confirmed his findings with others.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از اینکه او روی زمین محکم است، یافته های خود را با دیگران تأیید کرد
[ترجمه ترگمان]برای اینکه مطمئن شود روی زمین سخت است، یافته های خود را با دیگران تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was good to be back on solid ground again.
[ترجمه گوگل]خوب بود که دوباره به زمین محکم برگشتم
[ترجمه ترگمان]دوباره برگشتن به زمین سفت و سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The French are on solid ground when they argue that competitiveness is no reason for devaluation.
[ترجمه گوگل]فرانسوی‌ها وقتی استدلال می‌کنند که رقابت‌پذیری دلیلی برای کاهش ارزش نیست، روی زمین محکمی هستند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آن ها استدلال می کنند که رقابت دلیلی برای کاهش ارزش نیست، فرانسوی ها در زمین محکمی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For centuries people have scoured the solid ground in search of the causes of these catastrophic events.
[ترجمه گوگل]برای قرن‌ها مردم در جستجوی علل این حوادث فاجعه‌بار زمین محکم را جست‌وجو کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]برای قرن ها، مردم زمین محکم را در جستجوی علل این حوادث فاجعه بار، زیر پا گذاشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Water, not solid ground, lay beneath.
[ترجمه گوگل]آب، نه زمین جامد، زیر آن قرار داشت
[ترجمه ترگمان]آب، زمین سفت و سخت، زیر آن دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are on solid ground when we say that we will oppose this Bill.
[ترجمه گوگل]وقتی می گوییم با این لایحه مخالفت خواهیم کرد، روی زمین محکمی هستیم
[ترجمه ترگمان]وقتی که می گوییم ما با این بیل مخالفت می کنیم، روی زمین محکم هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I hit my head against solid ground.
[ترجمه گوگل]سرم را به زمین محکم زدم
[ترجمه ترگمان]سرم را به زمین محکم کوبیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can't seem to reach for solid ground.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد به زمین محکم دست پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که به زمین محکم برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both sides agree that solid ground work has already been done by the two sides for the very important London meeting between our two heads of state.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف توافق دارند که کار زمینی محکمی از سوی دو طرف برای نشست بسیار مهم لندن بین سران دو کشور ما انجام شده است
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف بر این باورند که کار زمین سخت توسط دو طرف برای جلسه بسیار مهم لندن بین سران دو کشور انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He felt his feet were on solid ground, so he pushed forward with his ideas.
[ترجمه گوگل]او احساس می‌کرد که پاهایش روی زمین محکمی هستند، بنابراین با ایده‌هایش جلو رفت
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که پاهایش محکم است، به طوری که افکارش را به جلو هل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Houses must be bulit on solid ground.
[ترجمه گوگل]خانه ها باید روی زمین محکم ساخته شوند
[ترجمه ترگمان]خانه ها باید روی زمین سفت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You got to feel you're on solid ground.
[ترجمه گوگل]شما باید احساس کنید که روی زمین محکمی هستید
[ترجمه ترگمان]باید احساس کنی که روی زمین سفت هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our first tailings pond is being transformed into solid ground that can support vegetation and wildlife.
[ترجمه گوگل]اولین استخر باطله ما در حال تبدیل شدن به زمین جامد است که می تواند پوشش گیاهی و حیات وحش را پشتیبانی کند
[ترجمه ترگمان]اولین تالاب tailings تبدیل به زمینی محکم شده است که می تواند از پوشش گیاهی و حیات وحش حمایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A good relationship has to be built on solid ground.
[ترجمه گوگل]یک رابطه خوب باید بر روی زمین محکم ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]یک رابطه خوب باید بر روی زمین یکدست ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] زمینه تو پر ( پارچه )

انگلیسی به انگلیسی

• sturdy foundation, strong base

پیشنهاد کاربران

دلایل یا دلیل مستحکم
confident because you are dealing with a subject you are sure about, or because you are in a safe situation
زمین سفت
زمینه مستحکم

بپرس