1. a damp squib
(انگلیس - عامیانه - رویداد یا نمایش و غیره) بدتر از حد انتظار،مایوس کننده
2. The party was a bit of a damp squib.
[ترجمه گوگل]مهمانی کمی خیس بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مهمانی فقط کمی چاشنی زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The all-party meeting was a damp squib.
[ترجمه گوگل]جلسه همه احزاب یک قیچی نمناک بود
[ترجمه ترگمان]جلسه همه با هم جور در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The celebrations were a bit of a damp squib.
5. You know what I mean -- a squib or two saying that it's going to take place. "
[ترجمه گوگل]منظورم را میدانید -- یک یا دو ضربه که میگویند این اتفاق خواهد افتاد "
[ترجمه ترگمان]شما می دانید منظورم چیست - - از یک یا دو جمله ای که گفته می شود اتفاق می افتد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The pop concert went off like a damp squib when the main actors failed to appear.
[ترجمه گوگل]کنسرت پاپ زمانی که بازیگران اصلی ظاهر نشدند مانند یک قلاب خیس به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی که بازیگران اصلی نتوانستند ظاهر شوند، کنسرت پاپ شروع به نواختن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The pop concert went off like a damp squib when the main act failed to appear.
[ترجمه گوگل]کنسرت پاپ زمانی که کنسرت اصلی نمایش داده نشد، مانند یک قیچی مرطوب اجرا شد
[ترجمه ترگمان]وقتی که پرده اول شکست خورد، کنسرت پاپ شروع به نواختن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. After all that media attention, the whole event turned out to be a bit of a damp squib, with very few people attending.
[ترجمه گوگل]پس از آن همه توجه رسانهها، کل این رویداد کمی خیس بود و تعداد کمی از مردم در آن شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]بعد از آن همه توجه و توجه رسانه ها، کل ماجرا کمی از شور و شوق بود، و تعداد کمی از افراد حاضر در آن شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Let Fortune writer Ronald Henkoff describe what followed: The squib demanded at least five years' experience in human resources.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید نویسنده فورچون، رونالد هنکوف، آنچه را که پس از آن دنبال میشود، شرح دهد: این اسکویی نیازمند حداقل پنج سال تجربه در زمینه منابع انسانی بود
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به رونالد Henkoff نویسنده بخت و اقبال توضیح دهد که چه چیزی به دنبال آن است: طنزی که حداقل پنج سال تجربه در منابع انسانی را خواستار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The fireworks display that heralded the opening of Antwerp 93 went off like a damp squib.
[ترجمه گوگل]نمایش آتش بازی که از افتتاحیه آنتورپ 93 خبر می داد، مانند یک اسکوی مرطوب خاموش شد
[ترجمه ترگمان]نمایش آتش بازی که خبر باز شدن آنورس را می داد، مانند a مرطوب خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The traditional Easter turkey boom - the second biggest after Christmas - was a damp squib because hard-up families bought cheaper chickens.
[ترجمه گوگل]بوم سنتی بوقلمون عید پاک - که دومین بوقلمون بزرگ بعد از کریسمس بود - به دلیل اینکه خانواده های سخت پسند جوجه های ارزان تری می خریدند، یک ماهی مرطوب بود
[ترجمه ترگمان]بوقلمون عید پاک سنتی بعد از کریسمس دومین بازی بزرگ بعد از کریسمس بود - طنزی تلخ به این خاطر که خانواده های سرسخت، جوجه ها ارزان تر را می خریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The general opinion was that it had fizzled out; like a spent squib, it hadn't even given one burst.
[ترجمه گوگل]نظر کلی این بود که از بین رفته است مثل یک ماهی خرج شده، حتی یک بار هم ترکیده بود
[ترجمه ترگمان]عقیده عمومی این بود که این کار به نتیجه نرسیده است؛ مثل این بود که اصلا غش نکرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These can be ignited as by means of a squib or exploded with a cartridge.
[ترجمه گوگل]اینها میتوانند بهعنوان یک اسکوپ مشتعل شوند یا با کارتریج منفجر شوند
[ترجمه ترگمان]این ها را می توان با استفاده از یک فشفشه و یا با یک فشنگ مشتعل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Today, the bang from that easy buck also appears to have shrunk to a small squib.
[ترجمه گوگل]امروزه، به نظر می رسد که ضربه ناشی از آن جفتک آسان نیز به یک اسکوی کوچک کوچک شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر به نظر می رسد انفجار از آن باک آسان به یک طنز کوچک کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید