stoically


پرهیزکارانه، صبورانه

جمله های نمونه

1. They reacted stoically to the news.
[ترجمه گوگل]آنها به این خبر واکنش نشان دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها با بردباری به اخبار واکنش نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stoically, and with great determination, the people set about rebuilding the village.
[ترجمه گوگل]مردم رواقیانه و با عزمی راسخ دست به بازسازی روستا زدند
[ترجمه ترگمان]با عزمی راسخ و با عزمی راسخ، مردم شروع به ساختن دهکده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She listened stoically as the guilty verdict was read out.
[ترجمه گوگل]در حالی که حکم مجرمیت خوانده می شد، او با روایی گوش می داد
[ترجمه ترگمان]و همچنان که رای گناهکار را قرائت می کرد، با بردباری گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She put up with it all stoically.
[ترجمه گوگل]او همه چیز را به شکلی استواری تحمل کرد
[ترجمه ترگمان]آن را با کمال بردباری تحمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The staff have reacted stoically to the news.
[ترجمه گوگل]کارکنان به این خبر واکنش نشان داده اند
[ترجمه ترگمان]کارکنان با بردباری به اخبار واکنش نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He stood there stoically, hiding his grief as Newlands announced he had received only twelve votes.
[ترجمه گوگل]وقتی نیولندز اعلام کرد که فقط دوازده رای دریافت کرده است، او با رواقی ایستاده بود و اندوه خود را پنهان می کرد
[ترجمه ترگمان]با بردباری در آنجا ایستاد، و همان طور که Newlands اعلام کرده بود که تنها دوازده رای کسب کرده است، اندوه خود را پنهان کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He squatted impassively, as if stoically awaiting a fate he could not avoid.
[ترجمه گوگل]او با بی حوصلگی چمباتمه زد، گویی به شکلی استوارانه منتظر سرنوشتی بود که نمی توانست از آن اجتناب کند
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی چمباتمه زد، گویی با بردباری منتظر سرنوشتی بود که نمی توانست از آن اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She bore the pain stoically.
[ترجمه گوگل]او درد را به شکلی استواری تحمل کرد
[ترجمه ترگمان]درد را تحمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He bore the pain stoically.
[ترجمه گوگل]او درد را به شکلی استواری تحمل کرد
[ترجمه ترگمان]درد را تحمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The haircut's recipient stoically accepts his fate in the tight arms of his mother.
[ترجمه گوگل]گیرنده کوتاهی مو، سرنوشت خود را در آغوش محکم مادرش می پذیرد
[ترجمه ترگمان]گیرنده موهای کوتاه، سرنوشت او را در آغوش تنگ مادرش می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The boy stood stoically while she spun nonsense.
[ترجمه گوگل]پسر در حالی که چرند می‌چرخید، ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]پسرک در حالی که این کار احمقانه را انجام می داد، صبر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He stoically accepted all suffering.
[ترجمه گوگل]او تمام رنج ها را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]او با بردباری همه رنج ها را پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Blanche wished her patience had lasted longer but she shrugged stoically.
[ترجمه گوگل]بلانچ آرزو کرد که کاش صبرش بیشتر طول می کشید، اما او به شکلی استواری شانه هایش را بالا انداخت
[ترجمه ترگمان]بل انش آرزو می کرد که صبر و شکیبایی بیش از این دوام بیاورد، اما بی آن که صبر کند، بی صبر و شکیبایی شانه هایش را بالا انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You really need to calm down and take life more stoically to reinforce your position.
[ترجمه گوگل]شما واقعاً باید آرام باشید و برای تقویت موقعیت خود، زندگی را با روایی بیشتری پیش بگیرید
[ترجمه ترگمان]شما واقعا به آرام کردن خود نیاز دارید و با شکیبایی بیشتری به زندگی خود ادامه می دهید تا موقعیت خود را تقویت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• impassively, without emotion

پیشنهاد کاربران

با خویشتنداری
ثابت قدم
محجوبانه
بدون گلایه
با حمیّت

بپرس