stringently

جمله های نمونه

1. The regulations must be stringently observed.
[ترجمه گوگل]مقررات باید به شدت رعایت شود
[ترجمه ترگمان]مقررات باید به شدت مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fire regulations are stringently enforced in all our factories.
[ترجمه گوگل]مقررات آتش نشانی در تمام کارخانه های ما به شدت اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین در تمام کارخانجات ما مقررات آتش اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rules are stringently enforced.
[ترجمه گوگل]قوانین به شدت اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]قوانین نیز به شدت مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the housing organisation is now stringently enforcing multiple occupation rules which up until recently were largely ignored.
[ترجمه گوگل]زیرا سازمان مسکن اکنون به شدت قوانین مشاغل متعددی را اجرا می کند که تا همین اواخر عمدتاً نادیده گرفته می شدند
[ترجمه ترگمان]برای سازمان مسکن در حال حاضر، اعمال چندین قانون اشغالگر که تا به حال به طور گسترده نادیده گرفته شده اند، می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Clean-up contracts will be more stringently managed and terminated if they fail to produce results.
[ترجمه گوگل]قراردادهای پاکسازی با جدیت بیشتری مدیریت می شوند و در صورتی که به نتیجه نرسند فسخ می شوند
[ترجمه ترگمان]قراردادهای تمیز با شدت بیشتری مدیریت می شوند و در صورتی که نتوانند نتایج تولید کنند، به پایان خواهند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sustainable Development formulations are composed of controlled and stringently selected items.
[ترجمه گوگل]فرمولاسیون توسعه پایدار از آیتم های کنترل شده و دقیق انتخاب شده تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]فرمول های توسعه پایدار متشکل از آیتم های انتخابی کنترل شده و قاطع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The laws are stringently enforced.
[ترجمه گوگل]قوانین به شدت اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]قوانین نیز به شدت مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is determined to see the Act enforced more stringently.
[ترجمه گوگل]او مصمم است که این قانون را با شدت بیشتری اجرا کند
[ترجمه ترگمان]او مصمم است ببیند که این قانون به شدت با شدت برخورد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By and large, the semantics of C ++ are much more stringently defined than those of C.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، معنای C ++ بسیار دقیق تر از C تعریف شده است
[ترجمه ترگمان]رویهمرفته، معانی C + + بسیار شدیدتر از معنای C هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a stringent manner, severely, strictly, rigidly

پیشنهاد کاربران

اکیداً
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : stringency
✅️ صفت ( adjective ) : stringent
✅️ قید ( adverb ) : stringently
به سختی
شدیداً
به شدت

بپرس