tester

/ˈtestər//ˈtestə/

معنی: ازمونگر، ازمایش کننده، ازماینده
معانی دیگر: (شخص یا چیز) آزمونگر، ممتحن، آزماینده، آزمایش کننده، سایبان، طاق نما (به ویژه سایبان روی تختخواب)، رجوع شود به: teston

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one that tests.
اسم ( noun )
• : تعریف: a canopy, esp. over a bed or altar.

جمله های نمونه

1. I have a battery tester in my garage.
[ترجمه گوگل]من یک تستر باتری در گاراژ خود دارم
[ترجمه ترگمان] یه باتری باتری توی گاراژ دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It refers in general to the confidence the tester can attach to decisions based on the test scores.
[ترجمه گوگل]به طور کلی به اعتمادی که آزمایش کننده می تواند به تصمیمات بر اساس نمرات آزمون بدهد اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]آن به طور کلی به این اطمینان اشاره دارد که تست کننده می تواند به تصمیم گیری براساس امتیازات آزمون، وابسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our tester had a center console with deep storage, a dual cupholder and a clipboard holder.
[ترجمه گوگل]تستر ما یک کنسول مرکزی با فضای ذخیره‌سازی عمیق، یک جا لیوان دوتایی و یک نگهدارنده کلیپ‌بورد داشت
[ترجمه ترگمان]tester ما یک کنسول مرکزی با ذخیره سازی عمیق، یک cupholder دوگانه و یک نگهدارنده clipboard داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She then got a job as a mattress tester.
[ترجمه گوگل]او سپس شغلی به عنوان تستر تشک پیدا کرد
[ترجمه ترگمان] اون بعد یه شغل رو به عنوان یه تست تشک گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An extra $ 000 gets you our tester, which also had alloy wheels and anti-lock brakes.
[ترجمه گوگل]000 دلار اضافی تستر ما را به شما می دهد که دارای چرخ های آلیاژی و ترمزهای ضد قفل نیز بود
[ترجمه ترگمان]یک هزار دلار اضافی برای شما tester است، که چرخ های آلیاژی و ترمزهای ضد قفل نیز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our tester found it very effective.
[ترجمه گوگل]آزمایشگر ما آن را بسیار مؤثر یافت
[ترجمه ترگمان]تستر ما خیلی موثر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our tester had just one option, leather seat upholstery, for $ 550.
[ترجمه گوگل]تستر ما فقط یک گزینه داشت، روکش صندلی چرمی، با قیمت 550 دلار
[ترجمه ترگمان]tester فقط یک انتخاب داشت، صندلی چرمی روکش چرمی، برای ۵۵۰ دلار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Linen tester a magnifying glass designed for checking the dot image of a halftone.
[ترجمه گوگل]تستر کتانی یک ذره بین طراحی شده برای بررسی تصویر نقطه ای یک هافتون
[ترجمه ترگمان]یک ذره بین را برای بررسی تصویر نقطه ای یک halftone طراحی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A tester can have no confidence that unexamined values in extremely complex systems will perform continuously with examined values.
[ترجمه گوگل]یک آزمایشگر نمی تواند اطمینان داشته باشد که مقادیر بررسی نشده در سیستم های بسیار پیچیده به طور مداوم با مقادیر بررسی شده عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]تست کننده نمی تواند اطمینان داشته باشد که مقادیر unexamined در سیستم های بسیار پیچیده به طور مداوم با مقادیر مورد آزمایش انجام خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Shelley Thomas, the recipe tester, greets him with news that the recipe really needs work.
[ترجمه گوگل]شلی توماس، تستر دستور غذا، با خبرهایی از او استقبال می کند که دستور پخت واقعاً به کار نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]شلی توماس، the tester، با خبر از اینکه دستور غذا واقعا به کار نیاز دارد، از او استقبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The behavior of image analysis based drape tester is evaluated by analyzing the test results.
[ترجمه گوگل]رفتار تستر پارچه ای مبتنی بر تجزیه و تحلیل تصویر با تجزیه و تحلیل نتایج آزمایش ارزیابی می شود
[ترجمه ترگمان]رفتار آنالیز تصویر مبتنی بر drape با تجزیه و تحلیل نتایج آزمون ارزیابی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tester, with high sampling frequency, analyses the damped oscillation which is obtained and digitally calculates the RMS value from the oscillation (ST) of each bar .
[ترجمه گوگل]تستر با فرکانس نمونه برداری بالا، نوسان میرایی بدست آمده را تجزیه و تحلیل می کند و مقدار RMS را از نوسان (ST) هر میله به صورت دیجیتالی محاسبه می کند
[ترجمه ترگمان]تست کننده با فرکانس نمونه برداری بالا، نوسانات damped را تجزیه و تحلیل می کند که به صورت دیجیتالی مقدار RMS را از نوسان (ST)هر بار محاسبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Realizing positive justification and simple BER tester with a FPGA individually.
[ترجمه گوگل]درک توجیه مثبت و تستر ساده BER با یک FPGA به صورت جداگانه
[ترجمه ترگمان]شناخت مثبت و تست کننده ساده BER با یک FPGA به صورت جداگانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Coordinates each kind of flammability tester to use, before using in the fabric burning test, pretreating.
[ترجمه گوگل]هر نوع تستر اشتعال پذیری را برای استفاده، قبل از استفاده در تست سوزاندن پارچه، پیش تصفیه هماهنگ می کند
[ترجمه ترگمان]مختصات هر نوع قابلیت اشتعال پذیری را برای استفاده، قبل از استفاده در تست سوختن پارچه، pretreating انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازمونگر (اسم)
examiner, tester

ازمایش کننده (اسم)
tester, trier

ازماینده (اسم)
tester, trier

تخصصی

[مهندسی گاز] دستگاه آزمایش
[نساجی] آزمایشگر - دستگاه آزمایش - شخص آزمایش کننده

انگلیسی به انگلیسی

• examiner, one who gives a test

پیشنهاد کاربران

محگَر
( Mahagar )
گفته می شود که �ک� تَهِ واژه ی �محک� با پسوند �گر� ادغام شده است.
سنجشگران

بپرس