tautness

/ˈtɔːtnəs//ˈtɔːtnəs/

معنی: امادگی، کشیدگی و سفتی
معانی دیگر: امادگی، کشیدگی وسفتی

جمله های نمونه

1. For a string of specified length, tautness and density only certain notes can be generated.
[ترجمه گوگل]برای رشته ای با طول مشخص، تندی و چگالی، تنها نت های خاصی می توانند تولید شوند
[ترجمه ترگمان]برای یک رشته از طول مشخص، tautness و چگالی تنها چند یادداشت می تواند تولید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For a string of specified length, tautness and density only certain note can be generated.
[ترجمه گوگل]برای رشته ای با طول مشخص، تندی و چگالی، تنها نت خاصی می تواند تولید شود
[ترجمه ترگمان]برای یک رشته از طول مشخص، tautness و چگالی تنها یک یادداشت می تواند تولید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The result is a compositional tautness that doesn't bend where it should bend.
[ترجمه گوگل]نتیجه یک تندی ترکیبی است که در جایی که باید خم نمی شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک ترکیب ترکیبی است که در جایی که باید خم شود خم نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Strength and a beautiful sound like in the tautness of a bow.
[ترجمه گوگل]استحکام و صدایی زیبا مثل تندی کمان
[ترجمه ترگمان]نیرو و صدای زیبایی همانند یکی از tautness یک کمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Relieves minor irritations like tautness and flaking to which sensitive and dry skin are prone. Nourishes the most delicate skin.
[ترجمه گوگل]تحریکات جزئی مانند سفت شدن و پوسته پوسته شدن پوست حساس و خشک را از بین می برد ظریف ترین پوست را تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]ناراحتی های جزئی مثل tautness و flaking که به آن پوست حساس و خشک ختم می شود، مستعد و مستعد هستند پوست لطیفش را زیر و رو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He could see the tautness of her shoulders, the curve of the muscles of her arms and legs, because she was naked.
[ترجمه گوگل]می‌توانست تندی شانه‌هایش، انحنای ماهیچه‌های دست‌ها و پاهایش را ببیند، زیرا او برهنه بود
[ترجمه ترگمان]کشیدگی عضلات شانه های و انحنای بازو و پاها را می توانست ببیند، چون لخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her hands tensed against the solid wall of his chest, feeling the warm, muscular tautness of him.
[ترجمه گوگل]دستانش به دیواره محکم قفسه سینه‌اش منقبض شد و تندی گرم و عضلانی او را احساس کرد
[ترجمه ترگمان]دستانش به دیواره محکم سینه اش فشرده شد و احساس گرم و عضلانی او را احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The squirrel can steer somewhat by moving its wrists and adjusting the tautness of its patagium.
[ترجمه گوگل]سنجاب می تواند با حرکت دادن مچ دست خود و تنظیم تندی پاتاگیوم خود تا حدودی هدایت شود
[ترجمه ترگمان]سنجاب می تواند تا حدی با حرکت مچ دست خود را هدایت کند و تنظیمات patagium را تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inspires feelings of comfort by leaving the face fresh, silky, vibrant, without any feeling of tautness.
[ترجمه گوگل]با ایجاد طراوت، ابریشمی، شاداب، بدون هیچ گونه احساس تندی، احساس راحتی را القا می کند
[ترجمه ترگمان]احساس راحتی می کرد و احساس راحتی می کرد، بدون احساس کشیدگی tautness، احساس راحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His hand dug into his back pockets, careless, but the tautness of his shoulders showed something else.
[ترجمه گوگل]دستش بی احتیاط در جیب های پشتش فرو رفت، اما سفت شدن شانه هایش چیز دیگری را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]دستش در جیب های پشتش فرو رفت، بی دقت، اما کشیدگی عضله شانه هایش چیز دیگری را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امادگی (اسم)
susceptibility, penchant, preparation, vigilance, lurch, readiness, preparedness, tautness, predisposition

کشیدگی و سفتی (اسم)
tautness

انگلیسی به انگلیسی

• nervousness, edginess, tenseness

پیشنهاد کاربران

بپرس